کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَ ن َ ] (اِخ ) صاحب منتخب اللغات و لطائف وغیاث و آنندراج و غیرهم آورده اند: ذَنَب ، نام شکلی است در آسمان که تقاطع منطقه ٔ فلک جوزهر و مائل بصورت مار بزرگ بهم میرسد یک طرفش را رأس گویند و طرف دیگر را ذنب - انتهی . عقده و نقطه ٔ تقاطع فلک مم...
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَ ن َ ] (معرب ، اِ) معرّب دُنب . دُنب . دُم . دمب . دنبال . دنباله : قال الرازی فی الحاوی قال جالینوس فی کتاب الکیموس ان الاذناب اشد صلابة من البطون و الأمعاء و بحسب ذلک یکون عسر هضمها و قلة غذائها الاّ أن ّ فضولها قلیلة من أجل تحریکها. (...
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَمْب ْ ] (ع اِ) اثم . جُرم . عصیان . خطا. معصیت . گناه . جناح . وزر. مأثم . بزه . ناشایست . هر کار که کردن آن روا نباشد. کار که کردن آن ناروا باشد. و جرجانی در تعریفات گوید: الذنب ، ما یحجبک عن اﷲتعالی . و فی الحدیث : التائب من الذنب کما لا...
-
ذنب
لغتنامه دهخدا
ذنب . [ ذَمْب ْ ] (ع مص ) سپس کسی رفتن و ملازم او شدن و او را نگذاشتن .
-
واژههای مشابه
-
عقده ٔ ذنب
لغتنامه دهخدا
عقده ٔ ذنب . [ ع ُ دَ / دِ ی ِ ذَ ن َ ] (اِخ ) عقدةالذنب . عقده ٔ ذنب و رأس که عقدتین نامند، دو اصطلاح معمول در هیئت و نجوم است که در قمر محل تقاطع مدار وی با مدار زمین باشد یا به قول قدما، محل تقاطع فلک ممثل با مایل . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به...
-
ذنب جنوبی
لغتنامه دهخدا
ذنب جنوبی . [ ذَ ن َ ب ِ ج َ ] (اِخ ) یکی از صور فلکیة.
-
ذنب سحل
لغتنامه دهخدا
ذنب سحل . [ ذَ ن َ ب ُ س َ] (اِخ ) یوم ذنب سحل ، نام یکی از جنگهای عرب است .
-
ذنب الاسد
لغتنامه دهخدا
ذنب الاسد. [ ذَ ن َ بُل ْ اَ س َ ] (اِخ ) دومین ستاره ٔ روشن از قدر اوّل در صورت اسد که بر منتهای دم او جای دارد و آن را قطب الاسد و صرفه نیز نامند .و نیز گفته اند ذنب الأسد، جای اسد است در نزد عرب .
-
ذنب الایل
لغتنامه دهخدا
ذنب الایل . [ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذئب الأیل شود.
-
ذنب التمساح
لغتنامه دهخدا
ذنب التمساح . [ذَ ن َ بُت ْ ت ِ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء بهنسا.
-
ذنب التنین
لغتنامه دهخدا
ذنب التنین . [ ذَ ن َ بُت ْ ت ِن ْ نی ] (اِخ ) کوکبی است بر دم صورت تنین .
-
ذنب الثعلب
لغتنامه دهخدا
ذنب الثعلب . [ ذَ ن َ بُث ْ ث َ ل َ ] (ع اِ مرکب ) گیاهی است که به دم روباه ماند و داود ضریر انطاکی گوید:ذنب الثعلب لسان الحمل است یعنی بارتنک (بارهنگ ). لکن ذنب الثعلب بارتنگ نیست بلکه قسمی از علوفه ٔ ستور و از طائفه ٔ دانه دارهاست .
-
ذنب الجدی
لغتنامه دهخدا
ذنب الجدی . [ ذَ ن َ بُل ْ ج َدْی ْ ] (اِخ ) ستاره ای است درخشان برطرف دم صورت جدی از صور فلکی .
-
ذنب الحدائة
لغتنامه دهخدا
ذنب الحدائة. [ذَ ن َ بُل ْ ح َ ءَ ] ؟.