کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذنانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذنانة
لغتنامه دهخدا
ذنانة. [ ذُ ن َ ] (ع اِ) حاجت . || باقی مانده ٔ چیزی هلاک شده . || باقی مانده ٔ وام و وعده . کونه . || باقی مانده ٔ چیزی ضعیف و سست .
-
واژههای همآوا
-
ظنانت
لغتنامه دهخدا
ظنانت . [ ظِ ن َ ] (ع اِمص ) تهمت .
-
ضنانت
لغتنامه دهخدا
ضنانت . [ ض َ ن َ ] (ع مص ) ضِن ّ. زفت گردیدن و زفتی کردن . بخیلی کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بخل ورزیدن . بخیلی . (دهار). بخل .
-
جستوجو در متن
-
کونه
لغتنامه دهخدا
کونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) به معنی کونسته است که کفل و سرین آدمی باشد. (برهان ).کونسته . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). سرین و قیل طرف سرین . (فرهنگ رشیدی ). سرین و جفته و کفل آدمی و اسب . (ناظم الاطباء). هر یکی از دو طرف نشستنگاه . (یادداشت به خط مر...
-
حاجت
لغتنامه دهخدا
حاجت . [ ج َ ] (ع اِ) صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید:در مجمع السلوک آمده است : ضرورت مقداری را گویند که آدمی بی آن بقا نیابد و آن را حقوق نفس نیز گویند وحاجت ، مقداری را گویند که آدمی بی آن بقا یابد معهذا بدان محتاج شود، چون جامه ٔ دوم بالای پیراهن و...