کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذغال خالص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دره ذغال
لغتنامه دهخدا
دره ذغال . [ دَرْ رَ ذُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هنام و بسکام بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در 25هزارگزی جنوب الشتر و 6هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ذغال اخته
لغتنامه دهخدا
ذغال اخته . [ ذُ اَ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) اخته ذغال . درختی است میوه دار و میوه ٔ آن بطعم ترش و رنگ آلبالوی سیاه و رسیده و بشکل سنجد باریک .
-
ذغال حیوانی
لغتنامه دهخدا
ذغال حیوانی . [ ذُ ل ِ ح َ / ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سوخته ٔ استخوان بطرزی خاص .
-
ذغال سنگ
لغتنامه دهخدا
ذغال سنگ . [ ذُ ل ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذغال معدنی . حجر موسی . حجاره ٔ قبر موسی . احجارالسود. (الجماهر بیرونی ). و آن چوبهای متحجر تحت الارضی است . رجوع به احجارالسود شود. و جمیع اهل الصین و الخطا انّما فحمهم تراب عندهم منعقد کالطفل عندنا...
-
ذغال گرفتگی
لغتنامه دهخدا
ذغال گرفتگی . [ ذُ گ ِ رِ ت َ/ ت ِ ] (حامص مرکب ) مسمومیت از دَم [ گاز ] ذغال .
-
جستوجو در متن
-
زغال
لغتنامه دهخدا
زغال . [ زُ ] (اِ) انگِشت که فحم نیز گویند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 334). انگشت و چوب سوخته ٔ که پیش از آنکه کاملاً بسوزد آن را خاموش کرده باشند. (ناظم الاطباء). زگال . (برهان ). زگال . ژگال . شگال . شگار. چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی...
-
روغن
لغتنامه دهخدا
روغن . [ رَ / رُو غ َ ] (اِ) هر ماده ٔ دسم و چربی که در حرارت متعارفی میعان داشته باشد خواه حیوانی بود مانند روغن گوسپند و گاو وجز آن و یا نباتی مانند روغن بادام و زیتون و کرچک و جزء آن . دهن . (ناظم الاطباء). آنرا از دوغ گوسفند وگاو و امثال آن می گی...