کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذرقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذرقة
لغتنامه دهخدا
ذرقة. [ ] (اِخ ) (جزیره ٔ...) جزیره ای از جزائر بحرالبنات نزدیک مغاص لؤلؤ.
-
واژههای همآوا
-
زرقة
لغتنامه دهخدا
زرقة. [ زَ ق َ ] (ع اِ) مهره ای است افسون که زنان شوهر را بدان بند کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
امصاع
لغتنامه دهخدا
امصاع . [ اِ ] (ع مص ) اقرار کردن حق کسی را. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بحق کسی اقرار کردن . (از اقرب الموارد). || افکندن مادر بچه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). || پیخال (فضله ٔ مرغ ) انداختن مرغ . (منتهی الارب...