کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذراع یمنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذراع یمنی
لغتنامه دهخدا
ذراع یمنی . [ ذِ ع ِ ی ُ نا ] (اِخ ) ستاره ای است از قدر سیم بر دست راست قیقاوس . (کیکاوس . ملتهب ) .
-
واژههای مشابه
-
ذراع رشیدیه
لغتنامه دهخدا
ذراع رشیدیه . [ ذِ ع ِرَ دی ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) در تاریخ قم آمده است : و از قومی اهل قم روایت است که ذراع رشیدیه ابراهیم بن شاذو که نام او ملک بن محمّد احوص بود به قم آورد و این غلط است زیرا که ابراهیم روزگار رشید را درنیافت ولیکن ابراهیم بن...
-
ذراع سابوری
لغتنامه دهخدا
ذراع سابوری . [ ذِ ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تاریخ قم آمده است : ابوعلی کاتب در کتاب همدان حکایت میکند از ابی جعفرمحمدبن عبدوس که او میگفت ذراعی که اهل همدان بدان مساحت میکردند پیش از روزگار مأمون او را ذراع سابوری میگفتند و آن ذراع عبارت از ...
-
ذراع عاصمیه
لغتنامه دهخدا
ذراع عاصمیه . [ ذِ ع ِ ص ِ می ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) عاملی را با وی «حمزه » بفرستاد تا ضیعت های قم را بپیماید و گزی که آن را رشیدیّه خوانند و بدان معروف و مشهور است بدو داد. (تاریخ قم ص 101). و در ص 102 آمده است که : و این ذراع رشیدیه که یاد کر...
-
ذراع مرسله
لغتنامه دهخدا
ذراع مرسله . [ ذِ ع ِ م ُ س َ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نیم ذرع متعارف ماست . یاقوت در معجم البلدان در شرح کلمه ٔ سواد گوید: و طول الفرسخ اثنا عشر الف ذراع بالذراع المرسلة. پس از این روی ذراع مرسله نیم ذرع متعارف امروزی است و باز گوید: و یک...
-
ذراع مسافت
لغتنامه دهخدا
ذراع مسافت . [ ذِ ع ِ م َ ف َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ذراع هاشمیة.
-
ذراع مقبوضة
لغتنامه دهخدا
ذراع مقبوضة. [ ذِ ع ِ م َ ض َ ] (اِخ ) رجوع به ذراع شود.
-
ذراع مکسره
لغتنامه دهخدا
ذراع مکسره . [ ذِ ع ِ م ُ ک َس ْ س َ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاحی حفاران را است ) و مثال آن : ده ذراع طول در دو ذراع عرض در پنج ذراع عمق صد ذراع مکسره شود.
-
ذراع هاشمیه
لغتنامه دهخدا
ذراع هاشمیه . [ ذِ ع ِش ِ می ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یک ذرع و نیم بذرع متعارف ما است و آن را ذراع مسافت نیز نامند.یاقوت در معجم البلدان در شرح کلمه ٔ سواد گوید: و طول الفرسخ اثنا عشر الف ذراع بالذراع المرسلة و یکون بذراع المسافة و هی الذر...
-
ذراع الجوزا
لغتنامه دهخدا
ذراع الجوزا. [ ذِ عُل ْ ج َ ] (اِخ ) ذراع الأسد المبسوطة. ذراع مبسوطة.
-
ذراع المبسوطة
لغتنامه دهخدا
ذراع المبسوطة. [ ذِ عُل ْ م َ طَ ] (اِخ ) ذراع الجوزا. ذراع الأسد المبسوطة. رجوع به ذراع شود.
-
ذراع المقبوضة
لغتنامه دهخدا
ذراع المقبوضة. [ ذِ عُل ْ م َ ض َ ] (اِخ ) ذراع الأسد المقبوضة. رجوع به ذراع شود.
-
ذراع ساکب الماءالیمنی
لغتنامه دهخدا
ذراع ساکب الماءالیمنی . [ ذِ ع ُ ک ِ بِل ْ ئِل ْ ی ُ نا ] (اِخ ) جای سعدالأخیبیه است نزد منجمین .
-
ذراع الاسد المبسوطة
لغتنامه دهخدا
ذراع الاسد المبسوطة. [ ذِ عُل ْ اَ س َ دِل ْ م َ طَ ] (اِخ ) ذراع الجوزا. ذراع مبسوطة. رجوع به ذراع شود.