کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذخی
لغتنامه دهخدا
ذخی . [ ذَخ ْی ْ ](ع مص ) واخیده شدن پشم به کمان ندّافی . (منتهی الارب ). محلوج شدن پشم با کمان حلاّج . || شتابی کردن . (منتهی الارب ). || ذَختهم الرّیح ؛ رسید به آنها باد و نیست ایشان را از آن پرده و مانع.
-
واژههای همآوا
-
زخی
لغتنامه دهخدا
زخی . [ زُ خ َی ی ] (اِخ ) عنبری از اولاد فرطبن عبدمناف صحابی است . پیغمبر (ص ) او را برکت داد و با دست سرش را مسح کرد. (از منتهی الارب ). وی فرزند بنت ثعلبه ٔ عنبری است و نام او بسیار با اختلاف ضبط شده . دجین ، دخی ، رخی ، دخین ، از جمله ضبطهای نام ...