کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذات حص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذات حص
لغتنامه دهخدا
ذات حص . [ ت ُ ح َص ص ] (ع ص مرکب ) رحم ذات حص ّ. رحم محصوصة. رَحِم حاصةَ، رحم مقطوعه . خویشی گسسته .
-
واژههای مشابه
-
ذأت
لغتنامه دهخدا
ذأت . [ ذَءْت ْ ] (ع مص ) سخت خبه کردن کسی را. سخت خفه کردن ، خَوَه کردن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
کمین ذات
لغتنامه دهخدا
کمین ذات . [ ک َ ] (ص مرکب ) بدجنس . (ناظم الاطباء).
-
نیک ذات
لغتنامه دهخدا
نیک ذات . (ص مرکب ) نیک نهاد. نیک طینت . (آنندراج ). خوش طینت .
-
صدی ذات
لغتنامه دهخدا
صدی ذات . [ ص َ ] (اِ) منصبی است در هند. مؤلف غیاث آرد: نام منصبی است که صاحب آن منصب را دولک دام مقرر باشد، چون یک روپیه را چهل دام می باشد، پس دولک دام را پنجهزار روپیه میشود. (از غیاث اللغات ).
-
یکصدی ذات
لغتنامه دهخدا
یکصدی ذات . [ ی َ / ی ِ ص َ ] (اِ مرکب ) منصبی از مناصب . صاحبان آنندراج و غیاث می نویسند: بدان که منصب یکصدی ذات را دولک دام مقرر باشد چون یک روپیه را چهل دام باشد پس دولک دام را پنجهزار روپیه می شوند. (غیاث ) (آنندراج ).
-
ذات أنواط
لغتنامه دهخدا
ذات أنواط. [ ت ُ اَن ْ ] (اِخ ) انواط جمع نوط باشد، چنانکه نباط، و آن هر چیزی باشد که از چیزی درآویزند و ذات انواط نام درختی بجاهلیت قریش را چون بت و معبودی که همه ساله بروزی معلوم بر وی گرد می آمدند و سلاح خود بدان می آویختند و بر آن طواف میکردند و...
-
ذات اسلام
لغتنامه دهخدا
ذات اسلام . [ ت ُ اَ ] (ع ص مرکب ) زمین که سلم رویاند. زمین سلم ناک . || (اِخ ) نام زمینی است .
-
ذات اکلیل
لغتنامه دهخدا
ذات اکلیل . [ ت ُ اِ ] (ع ص مرکب ) چتری . تاجدار. ذواکلیل (گیاه ) .
-
ذات الاثل
لغتنامه دهخدا
ذات الاثل . [ تُل ْ اَ ] (اِخ ) اثل نوعی گز است و صاحب نصاب گوید شوره گز. و ذات الاثل موضعی است در بلاد تیم اﷲبن ثعلبة و در این مکان میان طائفة تیم اﷲبن ثعلبه با بنی اسد جنگی روی داده است . و صخربن عمرو برادر خنساء بدانجا کشته شده است و کلمه ٔذات الا...
-
ذات الاخصاص
لغتنامه دهخدا
ذات الاخصاص . [ تُل ْ اَ ] (اِخ ) نام دیگر تنیس (جزیره ای به مصر) است .
-
ذات الارانب
لغتنامه دهخدا
ذات الارانب . [ تُل ْاَ ن ِ ] (اِخ ) نام موضعی است ، عدی بن الرقاع راست :فذر ذا ولکن هل تری ضوء بارق و میضاً تری منه علی بعده لمعاتصعد فی ذات الارانب موهناًاذا هز رعداً خلت فی ودقه شفعاً.(معجم البلدان ).
-
ذات الاساود
لغتنامه دهخدا
ذات الاساود. [ تُل ْ اَ وِ ] (اِخ ) موضعی است . (المرصع).
-
ذات الاشظاظ
لغتنامه دهخدا
ذات الاشظاظ. [ تُل ْ اَ ] (اِخ ) مقریزی در امتاع الاسماع در حوادث سال هشتم از هجرت آرد: فخرج بسربن سفیان علی صدقات بنی کعب ... فجاء و قد حل ّ بنواحیهم من بنی تمیم بنوعمروبن جندب بن العنبربن عمروبن تمیم . فهم یشربون علی غدیرلهم بذات الاشظاظ. و یقال عس...