کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذئب ابن جحن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذئب ابن جحن
لغتنامه دهخدا
ذئب ابن جحن . [ ] (اِخ ) (آل ِ...) یا ذئب ابن حجن . این نام در شعری منسوب بعبد المسیح خواهرزاده ٔ سطیح آمده است : اتاک شیخ الحی ّ من آل سنن و امه من آل ذئب بن جحن .(مجمل التواریخ والقصص ص 236).
-
واژههای مشابه
-
ذئب الایل
لغتنامه دهخدا
ذئب الایل . [ ] (ع اِ مرکب ) و شاید ذنب الایل ذافنی الاسکندرانی . رجوع به ذفنی و ذافنی الاسکندرانی شود.
-
ذئب بحری
لغتنامه دهخدا
ذئب بحری . [ ذِءْ ب ِ ب َ ری ی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی ماهی .
-
ذئب الخمر
لغتنامه دهخدا
ذئب الخمر. [ ذِءْ بُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) در مجمع الامثال میدانی آمده است : اخبث من ذئب الخمر و اخبث من ذئب الغضا قال حمزة العرب تسمی ضروباً من البهائم بضروب من المراعی تنسبها الیها فیقولون : ارنب الخلة و ضب السحاء و ظبی الحلب و تیس الربلة و قنفذ بر...
-
ذئب الغضی
لغتنامه دهخدا
ذئب الغضی . [ ذِءْ بُل غ َ ضا ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذئاب الغضی شود.
-
ذئب ضاری
لغتنامه دهخدا
ذئب ضاری . [ ] ( ) .
-
معبر ذئب
لغتنامه دهخدا
معبر ذئب . [ م َ ب َ رِ ذِءْب ْ ] (اِخ ) محلی به اردن که بدانجا جدعون سردار مدینانی را بکشت .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ذئب شود.