کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دی الکتریک همسانگرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
دٔی
لغتنامه دهخدا
دٔی . [ دِ ئی ] (ع اِ) دَأی . (منتهی الارب ). رجوع به دأی شود.
-
دی دی
لغتنامه دهخدا
دی دی . [ دَ دَ ] (ع اِ صوت ) آوازی است که از آن حدی برآورده اند و اصل آن است که نبود برای مردم حدی پس زد اعرابی غلام خود را و گزید انگشتان او را پس میرفت غلام و میگفت دَی ْ دَی ْ و اراده می کرد از آن «یا یدی » [ وای دستم ] پس سیر کردند شتران بر آواز...
-
وادی دی
لغتنامه دهخدا
وادی دی . [ دَی ی ] (اِخ ) نام جایی در اندلس است . ابن عبدربه در ارجوزه یا تاریخ منظومی که برای عبدالرحمان خلیفه ٔ اموی اندلس سروده نام آن را در شمار قلاع فتح شده ٔ او یاد کرده است :و زعزعت کتائب السلطان بکل مافیها من البُنیان فکان من اول حصن زعزعواو...
-
دی ئیل
لغتنامه دهخدا
دی ئیل . [ ] (اِخ ) نام مورخ نامی آتن از قرن سوم قبل از میلاد. (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 69).
-
دی بمهر
لغتنامه دهخدا
دی بمهر. [ دَ ب ِ م ِ ] (اِخ ) نامی است از نامهای الهی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از جهانگیری ). || نام فرشته ای است . (برهان ) (از جهانگیری ). || (اِ مرکب ) نام روز پانزدهم بود از هر ماه شمسی و مغان این روز را از ماه دی مبارک دانند و جشن کنن...
-
دی پس
لغتنامه دهخدا
دی پس . [ دَ پ َ ] (اِ مرکب ) رفیق راه و همراه . || تصویر. (آنندراج ).
-
دی دیال
لغتنامه دهخدا
دی دیال . (فرانسوی ، اِ) ترکیبی است از 12 درصد اتیل مرفین و 88 درصد دیال بصورت قرصهای 125% گرمی که دارای خاصیت آرام کننده ٔ درد و خواب آور بود. در درمان عوارض ترک تریاک و بی خوابیهای ناشی از بیماریهای روحی بمیزان روزی 1 تا 3 قرص بکار برده میشود. (درم...
-
دی نن
لغتنامه دهخدا
دی نن .[ ن ُ ] (اِخ ) مورخ یونانی که معاصر فیلیپ مقدونی بود (قرن 4 ق .م .) چون زمانی در دربار اردشیر دوم هخامنشی بود از ایران سخن رانده است . تاریخ او از تأسیس دولت آسور شروع و بتسخیر مصر بدست اردشیر دوم (اُخس ) خاتمه می یابد. تألیفاتش افسانه های ز...
-
تترانیترو دی متیل آنیلین
لغتنامه دهخدا
تترانیترو دی متیل آنیلین . [ ت ِ رُ م ِ ] (اِ) از اجسام آلی . رجوع به روش تهیه ٔ مواد آلی دکتر صفوی ص 143 شود.
-
ترا دی لاورو
لغتنامه دهخدا
ترا دی لاورو. [ ت ِرْ را وُ وُ ] (اِخ ) یکی از ایالات جنوبی ایتالیا در شمال غربی ناپولی و از ناحیه ٔقامپانیه (کامپانیا) است . از شمال به آبروجه ، از شمال شرقی به سانیو و از مشرق به پرنچیپاتو اولتریوره و از جنوب به ایالتهای پرنچیپاتو چیتریوره و ناپولی...
-
جبرائیل دی رمورانتان
لغتنامه دهخدا
جبرائیل دی رمورانتان . [ ج ِ ؟ ] (اِخ ) ملقب به کبوشی . او راست :1 - تفنیدللقرآن . که در سال 1660 م . آنرا تألیف کرده است . 2 - کتاب فی التعلیم المسیحی . (از اسماء المؤلفین ).
-
پاک دی یر
لغتنامه دهخدا
پاک دی یر. [ ک ُ ی ِ ] (اِخ ) کرسی لوار بدامنه ٔ کوه مادِلن دارای 1936 تن سکنه .
-
پیانه دی گرچی
لغتنامه دهخدا
پیانه دی گرچی . [ ن َ گْرِ/ رِ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در ایالت پالرمو از جزیره ٔ صقلیه (سیسیل ) واقع در 16 هزارگزی جنوب غربی پالرمو در دامنه ٔ کوه کوکو دارای موقعی بسیار شاعرانه . مردم آن از احفاد آرناؤودها هستند که در زمان اسکندربک به ایتالیا هجر...
-
کاپری وی دی کاپرارادی مونتکوکلی
لغتنامه دهخدا
کاپری وی دی کاپرارادی مونتکوکلی . [ م ُ ت ِ کو ک ُ ] (اِخ ) لئون ، کنت دُ. ژنرال و رجل سیاسی پروسی . متولد در «شارلوتنبورگ ». وی ریاست امیرالبحری و سپس شانسلیه ٔ امپراطوری گردید. (1831 - 1899).