کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیگرگونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیگرگونی
لغتنامه دهخدا
دیگرگونی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) حالت وچگونگی دیگرگون . دگرگونی . تغیر و تبدل . تبدیل و تحویل . (ناظم الاطباء). تغییر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
دگرگونی
لغتنامه دهخدا
دگرگونی . [ دِ گ َ گو ] (حامص مرکب ) دیگرگونی . تغیر. تغییر. (یادداشت مرحوم دهخدا). تبدیل و تغییر. || واژگونی . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح جانورشناسی ) دگردیسی . (از دایرةالمعارف فارسی ). رجوع به دگردیسی شود.
-
برگردانیدگی
لغتنامه دهخدا
برگردانیدگی . [ ب َ گ َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی برگردانیده . انتقال . تغییر. تغییر وضع. واژگونی . (ناظم الاطباء): غَیر؛ دیگرگونی و برگردانیدگی . (از منتهی الارب ). رجوع به برگردانیدن شود.
-
بازگونگی
لغتنامه دهخدا
بازگونگی . [ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) مخالفت . عدم موافقت .(ناظم الاطباء). || دیگرگونی : یکی از بازگونگیش [ جهان ] همانک گل در و پنجه است و نیم صداست چپ نهادند عقد نهصد راراست گیریش نه صد و نه نود است .بدرالدین چاچی (از آنندراج ).
-
متحجر
لغتنامه دهخدا
متحجر. [ م ُ ت َ ح َج ْ ج ِ ] (ع ص ) سخت گردیده . (از آنندراج ). صلب و سخت گشته مانند سنگ . (ناظم الاطباء). || حجر سازنده . (آنندراج ). || تنگ گیرنده بر کسی . (آنندراج ). || سنگ شده . (ناظم الاطباء). آنچه به صورت سنگ درآمده . سنگ شده . || بسیارسنگ . ...
-
نکیر
لغتنامه دهخدا
نکیر. [ ن َ ] (ع اِمص ) انکار. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (متن اللغة). جحود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اسم است انکار را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : و به پادشاهی مصر اندر ...
-
انکار
لغتنامه دهخدا
انکار. [ اِ ] (ع مص ) ناشناختن . (از منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). ندانستن . جاهل بودن به چیزی . (از اقرب الموارد): انکار مرد کار را؛ نشناختن وی آن را. (از ناظم الاطباء). || جحود کردن . (منتهی الارب ) (از ...
-
غیر
لغتنامه دهخدا
غیر. [ غ َ ] (ع مص ) دیه دادن . (از اقرب الموارد) . اسم مصدر آن غیرَة است . (متن اللغة) (اقرب الموارد). || رشک بردن . (دهار). رشک خوردن مرد بر زن خود وبرعکس . (از منتهی الارب ). غیرت داشتن شوهر نسبت به زن خود و ناپسند شمردن قصد و نظر بد دیگری را در ز...