کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دینه سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دینه سر
لغتنامه دهخدا
دینه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فریم بخش مرکزی شهرستان ساری در 6 هزارگزی جنوب خاوری کهنه ده دشت با 170 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
دینه سر
لغتنامه دهخدا
دینه سر. [ ن ِ س َ ] (اِخ ) نام یکی از قراء هفتگانه ٔ رکن کلا از دهستان تالاربی ، بخش مرکزی شهرستان شاهی . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
واژههای مشابه
-
دینة
لغتنامه دهخدا
دینة. [ ن َ ] (ع اِ) وام که ادای آن را مدت معینی باشد. (منتهی الارب ). قرض مؤجل . (از اقرب الموارد). || علامت موت . (از لسان العرب ). || خوی . عبادت . (از تاج العروس ). || باران نرم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گردن دادن . (منتهی الارب ). ...
-
دینه دارلو
لغتنامه دهخدا
دینه دارلو. [ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو. (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
-
دینه رود
لغتنامه دهخدا
دینه رود. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان الموت بخش معلم کلایه شهرستان قزوین با 215 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
دینه کان
لغتنامه دهخدا
دینه کان . [ ن َ ] (اِخ ) قریه ای است در حومه ٔ شیراز یک فرسخ و نیم شمال و مغرب شیراز. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
دینه کبود
لغتنامه دهخدا
دینه کبود. [ ن ِ ک َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک در 43 هزارگزی شمال خاوری آستانه و 14 هزارگزی راه مالرو عمومی با 837 تن سکنه . راه آن مالرو است و از عقیل آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
دینه مزدان
لغتنامه دهخدا
دینه مزدان . [ ن َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دیههای مرو در نزدیکی ریکنج عبدان که از آنجا قاسم بن ابراهیم دیمزدانی زاهد برخاسته است و از او عبداﷲبن محمود سعدی روایاتی نقل کرده است . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
رکن کلا
لغتنامه دهخدا
رکن کلا. [ رُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تالارپی بخش مرکزی شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 1950 تن است . آب آن از رودخانه ٔ تاخلاروچاه . محصول عمده ٔ آنجا پنبه و کنف و غلات . این ده شامل آبادیهای : بالادسته ، پایین دسته ، پهن حاجی تنبلا. برجی خیل ، دینه سر،...
-
تان
لغتنامه دهخدا
تان . (ضمیر) ضمیر مخاطب و جمع مخاطب هم هست همچو: خودتان و همه تان . (برهان ) (آنندراج ). ضمیر جمع مخاطب است بمعنی شما و شما را که ملحق به اسماء و افعال میشود مثل اسبتان و گفتمتان . (فرهنگ نظام )... و ضد این «شان »است و اکثر محل بعد تان و شان «را» محذ...
-
اگرچه
لغتنامه دهخدا
اگرچه . [ اَ گ َ چ ِ ] (حرف ربط مرکب ) کلمه ٔ شرط و علاقه . (ناظم الاطباء). || هرچند. اگرچند. (فرهنگ فارسی معین ). بااینکه . اگرچه . با وجود اینکه . با همه ٔ اینکه . گرچه .ولو. هرچند که . ارچه . (یادداشت مؤلف ) : بت اگرچه لطیف دارد نقش به بر دو رخان...
-
کجا
لغتنامه دهخدا
کجا. [ ک ُ ] (ق ) (از ک ُ (استفهام ) + جا) از ادات پرسش است و در مقام سؤال از مکان بکار برند.کدام جا. (برهان ) (آنندراج ). کدام جای . کدام مکان . (یادداشت مؤلف ). کدام موضع. کدام محل . اَین َ. (ترجمان القرآن ). چه جا. (فرهنگ فارسی معین ) : از آن پس...
-
احزاب
لغتنامه دهخدا
احزاب . [ اَ ] (اِخ ) (غزوه ٔ...) همان غزوه ٔ خندق است . خوندمیر در حبیب السیر ج 1 ص 124 آرد: بقول اکثر اهل سیر هم در این سال [ سال پنجم از هجرت ] غزوه ٔ خندق که آنرا حرب احزاب نیزگویند وقوع یافت و در آن غزوه عمروبن عبدود بدست امیرالمؤمنین علی کشته ...