کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیناری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مشیز شهرستان سیرجان . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . (اِخ ) طایفه ای از طوائف هفت لنگ . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 73).
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . (اِخ ) منسوب است به دینارآباد که قریه ای است در نزدیک اسدآباد همدان . (از انساب سمعانی ).
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . (اِخ ) نام موضعی از اطراف مختاره مرکز زنگیان . (ابن الاثیر ج 7 ص 162)
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . (ص نسبی ) منسوب است به دینار که نام اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . (ص نسبی ) منسوب به دینار که واسطه ٔ معاملات است . (از انساب سمعانی ). منسوب به سکه ٔ معروف دینار است . (از انساب سمعانی ).
-
دیناری
لغتنامه دهخدا
دیناری . [ ] (ص نسبی ، اِ) جنسی از جامه ٔ ابریشمی . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). جنسی است از حریر. (شرفنامه منیری ). || برنگ دینار. برنگ زرد. زرگون . زرد طلایی . (یادداشت دهخدا).- حریر دیناری ؛ حریر زرد. زرین و طلائی . (یادداشت دهخدا) : گفتی بر توده...
-
واژههای مشابه
-
علی دیناری
لغتنامه دهخدا
علی دیناری . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن دینار دیناری نحوی ، مکنّی به ابوالحسن . وی از فرزندان دیناربن عبداﷲ بود و در سال 463 هَ . ق . درگذشت . پدراو ابوالفتح محمد، از صاحبان علم و محدثان به شمار می رفت . (از معجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج ...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسن بن دینار دیناری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی دیناری شود.
-
دینار
لغتنامه دهخدا
دینار. (اِخ ) نام محله ای به ری و حسین بن علی دیناری بدان محله منسوب است . (از معجم البلدان ).
-
دینارآباد
لغتنامه دهخدا
دینارآباد. (اِخ ) از دهات همدان در نزدیکی اسدآباد است که گروهی از اهل حدیث از آنجا برخاسته اند وبه آنها نسبت دیناری داده اند. (از معجم البلدان ).
-
سالمی
لغتنامه دهخدا
سالمی . [ ل ِ ] (ص نسبی ، اِ) دیناری است منسوب به امیریلبغای سالمی . رجوع به کتاب النقود ص 71 و147 شود.
-
صد دینار
لغتنامه دهخدا
صد دینار. [ ص َ ] (اِ مرکب ) دو شاهی تا زمان رضاشاه رائج بود و ده عدد آن یک قران (یک ریال ) ارزش داشت و در تداول عامه آن را مخفف سازند و صنار گویند.- کفش پاشنه صناری (صد دیناری ) ؛ نوعی کشف زنانه که پاشنه ٔ آن از بن که بکفش چسبیده است پهن ولی انتهای ...