کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیسرائلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیسرائلی
لغتنامه دهخدا
دیسرائلی . [ ءِ ](اِخ ) صورتی از ضبط نام دیزرائلی در بعضی مأخذ فارسی . (دائرة المعارف فارسی ). رجوع به دیزرائلی شود.
-
جستوجو در متن
-
دیزرائلی
لغتنامه دهخدا
دیزرائلی . [ ءِ ] (اِخ ) دیزریلی . دیسرائلی ، بنجمین ، ملقب به اولین (ارل آو بیکنزفیلد) سیاستمدار و نویسنده ٔ انگلیسی (1804-1881 م .) وی پس از رو آوردن به ادبیات از 1826 شروع به نشر آثار خود کرد و در 1837 به عضویت پارلمان رسید و گروه انگلستان جوان را...
-
اسرائلی
لغتنامه دهخدا
اسرائلی . [ اِ ءِ ] (اِخ ) دیسرائلی . دیزرائلی . اسحاق . یکی از ادبای مشهور انگلستان . وی بخانواده ای از یهود منسوب است . مولد او سال 1766 م . در انفیلد و وفات در سنه ٔ 1848 م . در لندن . پدر و مادر او میخواستند که وی بتجارت مشغول شود اما او در سر سو...
-
اسرائلی
لغتنامه دهخدا
اسرائلی . [ اِ ءِ ] (اِخ ) دیسرائلی . دیزرائلی .بنیامن (بنجمین ). پسر اسرائلی مذکور، یکی از ادبای منسوب به خانواده ای از یهود انگلیسی (1804 - 1881 م .). وی در ادبیات از پدر درگذشت و در امور سیاسی نیز مهارت کامل داشت و بکرات صدراعظم انگلستان بود و در ...