کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیزه
لغتنامه دهخدا
دیزه . [ زَ / زِ ] (ص ، اِ) رنگ و لون سیاه . (برهان ). || رنگی میان دو رنگ . رنگی غیرخالص . معرب آن دیزج است . (فیروز آبادی ). رنگ شبرنگ .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || اسب و استر و خری را نیز گویند که از کاکل تا دمش خط سیاه کشیده شده باشد. (برهان...
-
دیزه
لغتنامه دهخدا
دیزه . [ زِ ] (اِخ ) ایستگاه خطآهن میان صوفیان و شرفخانه در آذربایجان 28 کیلومتری صوفیان و 59 کیلومتری تبریز. (یادداشت لغتنامه ).
-
دیزه
لغتنامه دهخدا
دیزه . [ زِ ] (اِخ ) نامی است که امروزه به صمکان داده اند. (حاشیه ٔ نزهةالقلوب چ دبیرسیاقی ص 141 از فارسنامه ٔ ناصری ص 226).
-
واژههای مشابه
-
گرگ دیزه
لغتنامه دهخدا
گرگ دیزه . [ گ ُ زَ / زِ ] (ص مرکب ) گرگ رنگ باشد چه دیزه بمعنی رنگ و لون هم آمده است ، لیکن رنگ بسیاهی مایل که خاکستری باشد. (برهان ) (آنندراج ). || (اِمرکب ) جامه ٔ اطلس . (برهان ). اطلس . (مهذب الاسماء).
-
دیزه جین
لغتنامه دهخدا
دیزه جین . [ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان . با 314 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
دیزه وند
لغتنامه دهخدا
دیزه وند. [ زِ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش زراب شهرستان سنندج با 250 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
سرخه دیزه
لغتنامه دهخدا
سرخه دیزه . [ س ُ خ َ زَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه کرمانشاه و قصر شیرین میان پلته و پاطاق . (یادداشت مؤلف ).
-
خان دیزه
لغتنامه دهخدا
خان دیزه . [ زِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رهال بخش حومه ٔ شهرستان خوی . واقع در 16500 گزی جنوب باختری خوی و 6500 گزی باختری شوسه ٔ خوی به سلماس . ناحیه ای است که در جلگه قرار دارد با آب و هوای معتدل و مالاریایی و دارای 200 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک...
-
تقی دیزه
لغتنامه دهخدا
تقی دیزه . [ ت َزِ ] (اِخ ) دهی است در بخش نمین شهرستان اردبیل که 962 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
خر دیزه
لغتنامه دهخدا
خر دیزه . [ خ َ رِ زَ / زِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خری که برنگ خاکستریست و از کاکل تا دستش خط سیاه خاکستری کشیده شده .- امثال :خر دیزه است ؛ که مرگ خودرا خواهد برای زیان صاحبش . مَثَل برای آنکس که بجهت ضرر رساندن بدیگران حاضر است خود متحمل ضرر بس...
-
خشین دیزه
لغتنامه دهخدا
خشین دیزه . [ خ َ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء نسف [ نخشب ]و نسبت بدان خشین دیزی است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
عرب دیزه سی
لغتنامه دهخدا
عرب دیزه سی . [ ع َ رَ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو در مسیر شوسه ٔ کلیساکندی . ناحیه ای است جلگه ای . هوای آن معتدل است . 700 تن سکنه دارد. آب آن از کوهستان تأمین میشود. محصولاتش غلات و بزرک و حبوبات است . صنایع دستی ...
-
قلی دیزه سی
لغتنامه دهخدا
قلی دیزه سی . [ ق ُ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، واقع در 38هزارگزی باختر ماکو. در مسیر شوسه ٔ کلیسا کندی . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل مالاریائی است . سکنه ٔ آن 65تن است . آب آن از کوهستان و محصول آن غلات و...