کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیرینکالبدگشایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کالبدگشایی
لغتنامه دهخدا
کالبدگشایی . [ ب َ / ب ُ گ ُ ] (حامص مرکب ) شکافتن جسد مرده . از هم باز کردن اندام . و این آنگاه بود که خواهندعلت مرگ را معلوم سازند. رجوع به کالبدشکافی شود.
-
دیرین
لغتنامه دهخدا
دیرین . (اِخ ) قریه ای آباد در غربیه بمصر. مؤلف تاج العروس این ده را آباد دیده است . (از تاج العروس ).
-
دیرین
لغتنامه دهخدا
دیرین . (ص نسبی ) دیرینه . کهنه . (آنندراج ). کهن . قدیم . عتیق . عتیقه : یار دیرین . دوست دیرین . آرزوی دیرین : نشناخت مرا حریف دیرین زیرا که چنین ندید پارم . ناصرخسرو.چو مجلس گرم شد ازنور شیرین ز مستی در سرآمد خواب دیرین . نظامی .چو هرخاکی که باد آ...
-
دیرین شناسی
لغتنامه دهخدا
دیرین شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) علم به آثار موجودات زنده در زمانهای گذشته ٔ زمین شناسی که بوسیله ٔ بررسی در فسیلها که مشخص هریک از دوره ها وزمانهای طبقات زمین و چینه های آن هستند حاصل میشود.این کلمه بجای پالئونتولوژی فرانسه بکار میرود. (از دائرة ا...