کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیجان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیجان
لغتنامه دهخدا
دیجان . (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی میانه ٔ شمالی و مغرب تل بیضا. (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
دیجان
لغتنامه دهخدا
دیجان . [ دَ ی َ ] (ع اِ) عیال ریزه ٔ مرد. (منتهی الارب ). حواشی صغار. (از اقرب الموارد) (لسان العرب ). در شرح قاموس بفارسی وترکی شتران خرد آمده است . || پاره ٔ کلان از انبوه ملخ . (منتهی الارب ). پاره ٔ بزرگ از ملخ . (از اقرب الموارد) (از لسان العرب...
-
دیجان
لغتنامه دهخدا
دیجان . [ دَ ی َ ] (ع مص ) اندک برفتار آمدن . (منتهی الارب ). اندک راه رفتن . (از لسان العرب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دلجان
لغتنامه دهخدا
دلجان . [ دَ ل َ ] (ع اِ) ملخ بسیار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و صاحب تاج العروس آنرامصحف دَیَجان دانسته است . (از ذیل اقرب الموارد).
-
دیحان
لغتنامه دهخدا
دیحان . [ دَ ] (ع اِ) ملخ . (منتهی الارب ). الجراد، اما اشتقاق این کلمه معلوم نیست و ابن سیده آن را بر وزن فعلان دانسته است . (از لسان العرب ). معرب دیجان (؟).
-
مداین
لغتنامه دهخدا
مداین . [ م َ ی ِ ] (اِخ ) شهرکی است برمشرق دجله و مقر خسروان بوده است و اندر وی یکی ایوانی است که ایوان کسری خوانند و گویند که هیچ ایوان از آن بلندتر نیست اندر جهان . و این شهرکی بزرگ بود و با آبادانی و آبادانی وی به بغداد بردند. (حدود العالم ). نام...