کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دیباچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دیباچه
لغتنامه دهخدا
دیباچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) دیباجه (از: دیبا + چه ، پسوند تصغیر). (از غیاث ) (آنندراج ). معرب آن دیباجة. (دزی ج 1ص 421). تصرفی است در دیباجه ٔ معرب بقیاس نادرست . نوعی از جامه ٔ ابریشمین که قباچه ٔ سلاطین به آن باشد که بجواهر مکلل سازند و آن از لوازم...
-
واژههای مشابه
-
دیباچه نگار
لغتنامه دهخدا
دیباچه نگار. [ چ َ / چ ِ ن ِ ] (اِخ ) میرزا طاهر شعری دیباچه نگار از منشیان میرزا آقاخان صدراعظم است و کتاب زیبای گنج شایگان را که شرح حال شعرایی است که صدر اعظم را مدح گفته اند با اشعار ایشان ذکر کرده و نام چهار شاهزاده و سی و نه نفر شاعر از جمله قا...
-
جستوجو در متن
-
معنون
لغتنامه دهخدا
معنون . [ م ُ ع َن ْ وَ ] (ع ص ) عنوان کرده شده یعنی دیباچه کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). کتاب دیباچه نوشته . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || عنوان کرده شده . || دارای عنوان . (ناظم الاطباء). شخصی دارای عنوان و مقام : مرد معنونی است .
-
علوان
لغتنامه دهخدا
علوان . [ ع ِل ْ ] (ع مص ) عنوان کردن کتاب ، و دیباچه نوشتن بر آن . (از ناظم الاطباء): علونت ُ الکتاب بر کتاب عنوان گذاردم . (از لسان العرب ).
-
هما
لغتنامه دهخدا
هما. [ هَُ ] (اِخ ) میرزا صادق دیباچه نگار، از مردم مرو. (دانشوران خراسان ص 251).
-
علیان
لغتنامه دهخدا
علیان . [ ع ُل ْ] (ع اِ) دیباچه و عنوان کتاب . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). و نیز رجوع به عُلوان شود.
-
چهارانجیلی
لغتنامه دهخدا
چهارانجیلی . [ چ َ اِ ] (اِخ ) دیاتسارون : چنانکه یک لفظ فروگذاشته نشد از چهارانجیلی ، الا همه درین کتاب ضبط شده . (دیباچه ٔ دیاتسارون ).
-
عرضه ساختن
لغتنامه دهخدا
عرضه ساختن . [ ع َ ض َ / ض ِ ت َ ] (مص مرکب ) نشان دادن . ارائه دادن . عرضه کردن . عرضه دادن : چون بیابد برده ای را خواجه ای عرضه سازد از هنر دیباچه ای .مولوی .
-
علوان
لغتنامه دهخدا
علوان . [ ع ُل ْ ] (ع اِ) علوان الکتاب ؛ سرنامه . (منتهی الارب ). عنوان آن . (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).عنوان کتاب و دیباچه و مقدمه ٔ آن . (ناظم الاطباء).
-
علونة
لغتنامه دهخدا
علونة. [ ع َل ْ وَ ن َ ] (ع مص ) عنوان کردن کتاب و دیباچه نوشتن بر آن . (از ناظم الاطباء). رجوع به عِلوان شود: علونت الکتاب ؛ بر کتاب عنوان گذاردم . (از لسان العرب ).
-
عنونة
لغتنامه دهخدا
عنونة. [ ع َن ْ وَ ن َ ] (ع مص ) دیباچه ٔ کتاب نوشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عنوان نوشتن برای کتاب و نامه . (از اقرب الموارد). رجوع به عِنوان شود.
-
مینوروشن
لغتنامه دهخدا
مینوروشن . [ رَ وِ ] (ص مرکب ) مینوروش . پاک رفتار : و این مرد ویراف است که از او پاکیزه تر و مینوروشن تر و راستگوی تر کسی نیست . (دیباچه ٔ ترجمه ٔ پارسی ارداویرافنامه ص 208 یادنامه ٔ پورداود).
-
مشک بوم
لغتنامه دهخدا
مشک بوم . [ م ُ / م ِ ] (ص مرکب ) که زمینه و متن آن از مشک باشد. که عطربیز و خوشبوی باشد : گزارنده ٔ نقش دیبای روم کند نقش دیباچه را مشک بوم .نظامی .