کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دگلون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دگلون
لغتنامه دهخدا
دگلون . [ دِ ] (اِ) در لهجه ٔ گناباد خراسان ، ابزار ریشتن نخ پشم و پنبه با دست . دگلان . و رجوع به دگلان شود. || این کلمه در گناباد امروز متداول است و شکسته ٔ کلمه ٔ دگلان است ، و آن دو گلوله ٔ دراز از گوشت است که از زیر گلوی بعضی از بزها و بزغاله ها...
-
جستوجو در متن
-
دگلان
لغتنامه دهخدا
دگلان . [ دِ ] (اِ) دوک . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به دکلان شود. || هر یک از دو گلوله ٔ آویخته زیر گلوی بز و غیره . زلمتان . و شکسته ٔ آن «دگلون » امروز (در معنی اخیر) در گناباد متداول است . (یادداشت محمدِ پروین گنابادی ). و رجوع به دگلون شود.
-
لار
لغتنامه دهخدا
لار. (اِ) گوشت آویزان زیر گلوی خروس که به عربی غَبب گویند. و از آن بز را که مانند دو گلوله ٔ دراز است دگلون [ دکلان ] گویند. (در تداول مردم خراسان . گناباد). زملتان .
-
غبب
لغتنامه دهخدا
غبب . [ غ َ ب َ ] (ع اِ) گوشت زیر زنخ . غبغب . (برهان ). آن پوست که آویخته بود زیر گلو. (دهار). گوشت آویخته زیر ذقن و آن را طوق گلو نیز گویند و آن از لوازم حسن است . (غیاث ) (آنندراج ).گوشتی که زیر گلوی خروس و گاو فربه آویخته است . طوق زیر گلوی خروس ...