کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دگرگونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دگرگونی
لغتنامه دهخدا
دگرگونی . [ دِ گ َ گو ] (حامص مرکب ) دیگرگونی . تغیر. تغییر. (یادداشت مرحوم دهخدا). تبدیل و تغییر. || واژگونی . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح جانورشناسی ) دگردیسی . (از دایرةالمعارف فارسی ). رجوع به دگردیسی شود.
-
جستوجو در متن
-
تخالف
لغتنامه دهخدا
تخالف . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) با یکدیگر خلاف کردن . (زوزنی ) (دهار) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مخالفت و دگرگونی . (غیاث اللغات ). ضد توافق . (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
-
دیگرگونی
لغتنامه دهخدا
دیگرگونی . [ گ َ ] (حامص مرکب ) حالت وچگونگی دیگرگون . دگرگونی . تغیر و تبدل . تبدیل و تحویل . (ناظم الاطباء). تغییر. (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
تغیر آمدن
لغتنامه دهخدا
تغیر آمدن . [ ت َ غ َی ْ ی ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) راه یافتن دگرگونی : بشیر بود مگر شور عشق سعدی راکه پیر بود و تغیر در او نمی آید.سعدی .
-
تغییر افتادن
لغتنامه دهخدا
تغییر افتادن . [ ت َغ ْ اُ دَ ] (مص مرکب ) دگرگونی روی دادن . دگرگون کردن . برگردانیدن : البته نباید که از شرط عهدنامه چیزی را تغییر وتبدیل افتد که غرض همه صلاح است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 211). و رجوع به تغییر و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
هارون
لغتنامه دهخدا
هارون . (اِخ ) ابن موسی . محدث است و از حسن بن موسی الاشیب و او از حمادبن زید و او ازیحیی بن سعید روایت کرده است که عمربن عبدالعزیز گفت : «کسی که دینش را هدف دشمنی ها قرار بدهد پیوسته در حالت دگرگونی و تحول است .» (عیون الاخبار ج 2 ص 162).
-
پیونددار
لغتنامه دهخدا
پیونددار. [ پ َ / پ ِ وَ ] (نف مرکب ) دارای پیوند. هرچیز که آنرا پیوند کرده باشند. (آنندراج ).- درخت پیونددار؛درختی که از پوست یا شاخه ٔ درخت دیگر بدو پیوند زده باشند جهت دگرگونی یا به شدن میوه یا گل آن . || بندخورده . بندزده چون کاسه و جز آن : الفت ...
-
برافرودی
لغتنامه دهخدا
برافرودی . [ ب َ اَ ] (حامص مرکب ) دگرگونی .اختلاف . (یادداشت مؤلف ) : بباید دانست که اعتدال مزاج مردم را عرضی است فراخ اعنی برافرودی اندر مزاجهای مردمان بسیار است و این برافرودی دو طرف است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و برافرودی این همه [ مردم ] بسبب ب...
-
بره
لغتنامه دهخدا
بره . [ ب َ رَه ْ ] (ع مص ) بحال خود آمدن بعد از بیماری وسرخ و سپید گردیدن و پرگوشت و نازک پوست شدن . (از منتهی الارب ). بهبود یافتن تن کسی پس از دگرگونی بیماری ، و سپید شدن ، و چنین کسی را أبره ْ گویند. (از ذیل اقرب الموارد). || «بُرهه »ای از روزگا...
-
تغیر پذیرفتن
لغتنامه دهخدا
تغیر پذیرفتن . [ ت َ غ َی ْی ُ پ َ رُ ت َ ] (مص مرکب ) قبول دگرگونی : آنچه تغیر نپذیرد تویی آنکه نمرده است و نمیرد تویی . نظامی .عهد ما با تو نه عهدی که تغیر بپذیردبوستانی است که هرگز نزند باد خزانش .سعدی .
-
غیر
لغتنامه دهخدا
غیر. [ ی َ ] (ع اِ) گشتن حال .تغیر حال . (متن اللغة). تغیر. دگرگونی : تا نصیحتگر او بود براو بود پدیدچون نصیحت نشنید آمد در کار غیر. فرخی .تا جهانست جهاندار تو بادی و مباددر جهانداری و در دولت تو هیچ غیر. فرخی .خدنگ ترکی بر روی و سر همی خوردندهمی نیا...
-
تورب
لغتنامه دهخدا
تورب . (فرانسوی ، اِ) از زغالهای سوختنی است که از تغییر و دگرگونی مواد نباتی در زیر آبها بوجود می آید. از اقسام زغال سنگ است ، از خزه های مخصوصی تشکیل شده که نوع عمده ٔ آن اسفنی (بفارسی اُشنه ) میباشد. این خزه ها پیوسته از بالا روییده و از پایین ریشه...
-
دگردیسی
لغتنامه دهخدا
دگردیسی . [ دِ گ َ ] (حامص مرکب ) دگرگونی . حالت و کیفیت دگردیس . تغییر شکل دادن جانوران . این لغت در فرهنگستان بجای کلمه ٔ متامرفز پذیرفته شده است . || (اصطلاح جانورشناسی ) تغییر مشهود و کمابیش ناگهانی در شکل یا ساختمان (و نیز معمولاً در عادات و خور...
-
دگرگون شدن
لغتنامه دهخدا
دگرگون شدن . [ دِ گ َ گو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دیگرگون شدن . تغییر کردن .تغیر. تغییر. (یادداشت مرحوم دهخدا). عوض شدن . با وضعی دیگر شدن . با احوالی دیگر شدن . تغییر احوال دادن . تغییر ماهیت دادن . تغییر کیفیت دادن . به وضعی غیر وضع سابق درآمدن . و رجوع...