کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دکان و تجارتخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صاحب دکان
لغتنامه دهخدا
صاحب دکان . [ح ِ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دکاندار. خداوند دکان .
-
زبردست کسی دکان گرفتن
لغتنامه دهخدا
زبردست کسی دکان گرفتن . [ زَ ب َ دَ ت ِ ک َ دُک ْ کا گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) کنایت است از بر آن کس برتری جستن . در مقابل او دکان دعوی آراستن . در حوزه حق او وارد شدن . نظیر: رودست کسی زدن . روی دست دیگری رفتن . بالا دست کسی زدن : جواب داد که هان ای س...
-
پنج دکان شرع
لغتنامه دهخدا
پنج دکان شرع . [ پ َ دُک کا ن ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از اصول دین است : کلک آن رکن چون مهندس عقل پنج دکان شرع را معمار.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
کلبه
لغتنامه دهخدا
کلبه . [ ک ُ ب َ / ب ِ ] (اِ) خانه ٔ کوچک تنگ و تاریک را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خانه ٔ محقر و تنگ و تاریک بود. (فرهنگ جهانگیری ). خانه ٔ کوچک و تیره . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). خانه ٔ کوچک . (غیاث ). خانه ٔ خرد و محقر. (فرهنگ رشیدی ). خا...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...