کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دُمبرگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
دم برگ
لغتنامه دهخدا
دم برگ . [ دُ ب َ ] (اِ مرکب ) دسته ٔ برگ که بدان با شاخ پیوندد. (یادداشت مؤلف ). میله ٔ باریکی را که قطورتر از پهنک می باشد و پهنک به وسیله ٔ آن به ساقه ٔ نبات متصل می گردد دم برگ نامند، شکل دم برگ در گیاهان مختلف متفاوت است ، مثلاً گاهی استوانه شک...
-
جستوجو در متن
-
رگبرگ
لغتنامه دهخدا
رگبرگ . [ رَ ب َ ] (اِ مرکب ) عبارت از انشعابات دسته های چوبی و آبکشی ساقه است که به وسیله ٔ دمبرگ داخل پهنک می گردد... رگبرگی که مستقیماً از دمبرگ داخل پهنک می گردد رگبرگ اصلی نامیده می شود و رگبرگهای دیگر که از انشعاب رگبرگ اصلی به وجود آمده اند رگ...
-
محوری
لغتنامه دهخدا
محوری . [م ِح ْ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به محور. || دراصطلاح پزشکی دومین مهره ٔ گردن . مهره ٔ آسه ای . || در اصطلاح گیاه شناسی ، جوانه های محوری یا جانبی جوانه هایی هستند که در طول ساقه ٔ نبات قرار گرفته اند و هر یک از آنها از کنار یک برگ (محلی که دمبرگ...
-
برگچه
لغتنامه دهخدا
برگچه . [ ب َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر برگ . تقسیمات کوچکتر یک پهنه ٔ برگ را گویندکه ظاهراً نمای یک برگ اصلی را دارد، ولی با نداشتن زایده ٔ انتهائی دمبرگ متمایز است . برگ کوچک . برگک . || برگ گل . ورق گل . (فرهنگ فارسی معین ).
-
چهل پای
لغتنامه دهخدا
چهل پای . [ چ ِ هَِ ] (اِ مرکب ) نام گیاهی است که در داروسازی بکار میرود. (از ناظم الاطباء). گیاهی از تیره ٔ سرخس ها است ساقه ٔ زیرین ضخیم دارد برگهای آن بزرگ و طویل است وهیچگونه بریدگی در پهنه ٔ آنها دیده نمیشود. در سطح زیرین آنها برجستگی میانی برگ ...
-
چیالک
لغتنامه دهخدا
چیالک . [ ل َ ] (اِ) توت فرنگی . چیلک . شاکله . چلم . در عربی آن را فروله و شُلیک خوانند. گیاهی از خانواده ٔ گلسرخیان و از تیره ٔ چیالک هاست و چند سال عمر میکند. جوانه ای میزند که نمو آن ساقه ٔ خزنده ٔ چیالک را تشکیل میدهد. این ساقه بر زمین میخزد، و ...
-
موردیها
لغتنامه دهخدا
موردیها. (اِ) (اصطلاح گیاه شناسی ) تیره ٔ موردیها درخت یا درختچه هایی هستند با برگهای متقابل و بی دمبرگ و گلهای پنج یا چهار قسمتی و کاسبرگهای ضخیم و گلبرگهای نازک و پرچمهای بسیار. تخمدان آنها که کاملاً در زیر کاسبرگها قرار گرفته دارای دو یا چند خانه ...
-
لامینر
لغتنامه دهخدا
لامینر. [ ن ِ] (اِ) جُلبکهائی در دریای شمال بنام لامیناریا پراکنده است که به سنگها چسبیده و دو نوع آن مشهور است یکی لامینر قندی که بشکل برگی چین خورده و بطول چند متر و بعرض 10 تا 15 سانتیمتر است و دیگری لامینر پنجه ای که بشکل برگی دراز با دم برگ طویل...
-
زردچوبه
لغتنامه دهخدا
زردچوبه . [ زَ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) عروق الصفر. (ناظم الاطباء). عروق الصباغین . عروق الزعفران . عروق الصفر. عروق اصفر. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). زردچوبه . گیاه علفی و پایا از تیره ٔ زنجبیلها، جزو راسته ٔ تک لپه ای ها. این گیاه دارای ساقه ٔ ز...
-
مشک چوپان
لغتنامه دهخدا
مشک چوپان . [ م ُ ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است علفی و یکساله ، از تیره ٔ اسفناجیان دارای ساقه و شاخه های راست به ارتفاع 25 تا 60 سانتیمتر که در نواحی بحرالروم (مدیترانه ) و غالب نقاط ایران میروید. این گیاه به رنگ سبز مایل به زرد با دمبرگ ...
-
انجدان رومی
لغتنامه دهخدا
انجدان رومی . [ اَ ج ُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است علفی ، پایا، دارای ساقه ٔ ضخیم استوانه ای بقطر 3 تا4 سانتیمتر و به ارتفاع یک تا دومتر. برگهایی ضخیم ،گوشتدار، منقسم ببرگچه هایی با ظاهر لوزی و دندانه های نامساوی ، برنگ سبز تیره ٔ شفاف و ...
-
زنگی دارو
لغتنامه دهخدا
زنگی دارو. [ زَ ] (اِ مرکب ) دوایی است که آنرا به عربی عقربان خوانند و آن بیخ کبر رومی است و بعضی گویند حشیشة الطحال باشدو آن را حشیشة الدودیة نیز گفته اند و به یونانی اسقولوقندریون خوانند. (برهان ). نباتی است بی ساق و خوشه و ثمر، غالباً در سنگلاخها ...
-
زنبق
لغتنامه دهخدا
زنبق . [ زَم ْ ب َ ] (ع اِ) روغن یاسمین که به هندی چنبیلی است در دوم گرم و در اول خشک . ملطف و ملین و مقوی اعضا و طلای آن جهت رفع قشعریره و سردی دماغ و اعضای مفاصل نافع. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). روغن یاسمین . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : ز...
-
کرچک
لغتنامه دهخدا
کرچک . [ ک َ چ َ ] (اِ) اسم ترکی خروع است . (فهرست مخزن الادویه ). دانه ٔ بید انجیر. (ناظم الاطباء). بید انجیر. خِروَغ . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). گیاهی است از تیره ٔ فرفیون ها که یکساله است و دارای برخی گونه های پایا می باشد گونه های پای...