کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دومی
لغتنامه دهخدا
دومی . [ ] (اِخ ) عبداﷲبن جعفر. از علمای نحو و با ابوالفرج محمدبن اسحاق الندیم صاحب الفهرست قریب العهد بوده است و به نوشته ٔ ابن ندیم او راست :1 - کتاب القوافی . 2 - کتاب اللغات . (یادداشت مؤلف ).
-
دومی
لغتنامه دهخدا
دومی . [ دُ وُ ] (ص نسبی ، اِ) دویمی . (ناظم الاطباء). که در مرتبه ٔ دوم قرار دارد پس از اولی . آخر. اُخری ̍. ثانیه . ثانی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دوم شود.
-
جستوجو در متن
-
دویمی
لغتنامه دهخدا
دویمی . [ دُ ی ُ ] (ص نسبی ، اِ)دومی . دومین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دومی شود.
-
دومین
لغتنامه دهخدا
دومین . [ دُ وُ ] (ص نسبی ، اِ) دویمین . (ناظم الاطباء). دومی . که در مرتبه ٔ دوم قرار دارد. (یادداشت مؤلف ) : چندانکه نگه می کنم ای رشک پری بار دومین ز اولین خوبتری . سعدی .و رجوع به دوم و دومی شود.
-
شماسی
لغتنامه دهخدا
شماسی . [ ش َم ْ ما ] (ص نسبی ) منسوب است به دو جا در بغداد، یکی باب الشماسیة است و دومی درب شماس . (از لباب الانساب ).
-
ژونت
لغتنامه دهخدا
ژونت . (اِخ ) نام خاندان مشهوری از امپراطوران ونیزی در قرن شانزدهم میلادی . شعبه ٔ دوّمی از آنان در فلورانس و شعبه ٔ سوّمی در لیون بودند.
-
ثانوی
لغتنامه دهخدا
ثانوی . [ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به ثانی . || دومی . دومین : عادت ، طبیعت ثانوی است .
-
عهدة
لغتنامه دهخدا
عهدة. [ ع ِ دَ ] (ع اِ) هر بارانی که پس از باران دیگر آید، و گویند بارانی است که پس از باران دیگر بیاید بطوری که دومی به رطوبت و تری باران اول برسد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
-
گاوه
لغتنامه دهخدا
گاوه . [ وَ / وِ ] (اِ) چوبی که در شکاف چوبی گذارند و چوب اولی را به تبر زنند تا دومی بشکافد. و اسکنه خردتر از گاوه است و هیزم شکنان در شکاف هیمه نهند سهولت دوپاره کردن آن را به گلپایگانی آن را گوه گویند.
-
کارولین
لغتنامه دهخدا
کارولین . [ رُ ] (اِخ ) نام دو کشورامریکای شمالی «کارولین شمالی » و «کارولین جنوبی » است . نخستین حاکم نشین «رالای » و دارای 2570000 و دومی حاکم نشین «کلمبیا» و دارای 1683000 تن سکنه است .
-
مبارک
لغتنامه دهخدا
مبارک . [ م ُ رَ ] (اِخ ) اول و ثانی میران . مبارک اول و ثانی دو تن از خاندان سلاطین خاندیش که اولی در سال 844 و دومی در 942 حکومت کرده است . (طبقات السلاطین ص 284-285).
-
ابومالک
لغتنامه دهخدا
ابومالک . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) حمادبن مالک الدمشقی از مردم خراسان و در موضع دیگر حرستا و دومی صحیح است . محدث است . از او محمدبن عوف الحمصی روایت کند. (الکنی للدولابی ج 2 ص 103 س 13).
-
اتلرد
لغتنامه دهخدا
اتلرد. [ اِ ت ِ رِ ] (اِخ ) نام دو تن از پادشاهان انگلیس از خاندان ساکسنی ، یکی از آن دو برادر اتلبالد و اتلبرت بود و مدت حکومت او از 866 تا 871 م . بوده است و در جنگی که مابین انگلستان و مردم دانمارک روی داد کشته شد و دومی از 978 تا 1016 م . سلطنت د...
-
اشنه
لغتنامه دهخدا
اشنه . [ ] (اِخ ) اسم دو شهر است در یهودا که اولی بمسافت 16 میل در شمال غربی اورشلیم واقع بوده و دومی بمسافت 16 میل بجنوب غربی آن . (قاموس کتاب مقدس ).