کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دومن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دومن
لغتنامه دهخدا
دومن . [ م َ ] (ترکی ، اِ) دومان . طوفان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دومان و طوفان شود.
-
جستوجو در متن
-
تیزبه
لغتنامه دهخدا
تیزبه . [ زَ ب َ ] (اِ مرکب ) تیزآب . تیزآبه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : به پیش شیری ، صد خر همی ندارد پای دومن سرب بخورد ده ستیر تیزبهی .ناصرخسرو (از یادداشت ایضاً).
-
رقبة
لغتنامه دهخدا
رقبة. [ رَ ق َ ب َ ] (ع اِ) یا رقبه . بنده و عبد و غلام . (ناظم الاطباء). بنده و عبد. کسانی که به سکون «قاف » خوانند خطاست (غیاث اللغات ) : دین و دنیا ازو دومن ذلک رقبه ٔ او رقاب را مالک . اوحدی .|| گردن . (ناظم الاطباء).
-
راسین
لغتنامه دهخدا
راسین . (اِخ ) ژان .شاعر فرانسوی (1639 - 1699م .) وی در شان پانی واقع در ناحیت فرته میلون بدنیا آمد و در پورروایال شاگرد گوشه نشینان گشت . پدر و مادرش میخواستند که او کشیش یا وکیل مرافعه گردد اما راسین شاعر از آب درآمد. در عروسی شاه قصیده ای گفت وپان...
-
سلم
لغتنامه دهخدا
سلم . [ س َ ل َ ] (ع اِ) نام درختی است . (غیاث ). نوعی درخت در بندرعباس و نام دیگر آن کرت است . (یادداشت مؤلف ). درخت خارآور. (مهذب الاسماء). درخت مغیلان . (الفاظ الادویة). درخت عضاة، یا عام است . || پیش دادن بها و منه بیع سلم . (منتهی الارب ). پیشی...