کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دولت دست نشانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلاته دولت
لغتنامه دهخدا
کلاته دولت . [ ک َ ت ِ دَ / دُو ل َ] (اِخ ) دهی است از دهستان قصبه بخش حومه ٔ شهرستان سبزوار. محلی جلگه ای ومعتدل است و سکنه 104 تن آب آنجا از قنات ، محصول ، غلات ، پنبه ، زیره و شغل مردم زراعت است و راه مالرو (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دولت برانداز
لغتنامه دهخدا
دولت برانداز. [ دَ / دُو ل َ ب َ اَ ] (نف مرکب ) منقرض کننده ٔ دولت و سلطنت . (ناظم الاطباء).
-
دولت برگشته
لغتنامه دهخدا
دولت برگشته . [ دَ / دُو ل َ ب َ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) که بخت و دولت روی ازو برتافته است . برگشته بخت . بدبخت . تیره بخت . (از یادداشت مؤلف ) : آنجا قومی اندنابکار و بی مایه ودم کنده و دولت برگشته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 49).
-
دولت شاه
لغتنامه دهخدا
دولت شاه . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار. واقع در 24هزارگزی شمال خاوری بیجار. راه آن مالرو است . و در تابستان از سیدان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دولت قلعه
لغتنامه دهخدا
دولت قلعه . [ دَ ل َ ق َ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خور خوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . واقع در 51هزارگزی شمال باختری دیواندره با 190 تن سکنه . آب آن از چشمه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دولت کندی
لغتنامه دهخدا
دولت کندی . [ دَ ل َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چایپاره ٔ بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی . آب آن از قنات و چشمه . سکنه ٔ آن 289 تن . راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دولت گرای
لغتنامه دهخدا
دولت گرای . [ دَ / دُو ل َ گ ِ ] (نف مرکب ) دولت گرا. مشتاق قدرت و سلطنت و حکمرانی . (ناظم الاطباء). که به دولت گرایش دارد. دولت خواه . دولت پرست . که به حکومت وسلطنت وابستگی و گرایش دارد. (از یادداشت مؤلف ).
-
دولت گرای
لغتنامه دهخدا
دولت گرای . [ دَ ل َ گ ِ ] (اِخ ) دولت گرای خان اول ، ششمین خان از خانان قریم (قرم ) پسر مبارک گرای سلطان است که به سال 958 هَ .ق . از طرف سلطان سلیمان به مقام خانی منصوب شد و 25 سال حکومت کرد و به سال 985 هَ .ق . به مرض طاعون درگذشت . وی طبع شعر داش...
-
دولت گزای
لغتنامه دهخدا
دولت گزای . [ دَ / دُو ل َ گ َ ] (نف مرکب ) تازه به دولت رسیده ای که به مردم آزار و اذیت می رساند. (ناظم الاطباء) : پذیره شو، ارنه سپهر بلندبه دولت گزایان درآرد گزند.نظامی .
-
دولت منزل
لغتنامه دهخدا
دولت منزل . [ دَ / دُو ل َ م َ زِ ] (اِ مرکب ) دولت سرا. دولت خانه . خانه ٔ دولت و سعادت و نعمت . || در زبان محاوره تعبیری به ادب از خانه ٔ کسی . دولت سرا. دولتخانه : دولت منزل کجاست ؟. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دولت سرا و دولت خانه شود.
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج با 450 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شهداد شهرستان کرمان با 250 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل در 7هزارگزی باختری سکوهه با 1200 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب . واقع در 24هزارگزی سراب . آب آن از چاه .سکنه ٔ آن 666 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دولت آباد
لغتنامه دهخدا
دولت آباد. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابهر رود بخش ابهر شهرستان زنجان دارای 693 تن سکنه . آب آن از چشمه و زه آب محلی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).