کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوشن
لغتنامه دهخدا
دوشن . [ ش ِ ] (اِ مرکب ) گاودوش بزرگ سفالین برای شیر. (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
غلام دوشن
لغتنامه دهخدا
غلام دوشن . [ غ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لوبخش قروه ٔ شهرستان سنندج که در 24هزارگزی شمال خاورطراقیه تپه ماهور قرار دارد. محلی سردسیر است . سکنه ٔآن 150تن شیعه ٔ ترکی زبانند. آب آن از چشمه هاست و محصول آن غلات ، لبنیات ، انگور، حبوبات می ب...
-
جستوجو در متن
-
پیله کا
لغتنامه دهخدا
پیله کا. [ ل َ / ل ِ ] (اِ) ظرفی میان دوشِن و دِنقِر برای دوشیدن شیر (در مازندران ).
-
شن
لغتنامه دهخدا
شن . [ ش َ ] (پسوند) در برخی از کلمات مثل این است که معنی جای میدهد: گلشن ، جوشن ،«گوشن »، روشن ، اشن ، پشن ، اوشن ، آبشن ، دوشن ، در گلشن و تبشن (به معنی آب گرم معدنی ). (یادداشت مؤلف ).