کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوزینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوزینه
لغتنامه دهخدا
دوزینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) دوژنه . نیش زنبور عسل و اندام پشه . (ناظم الاطباء). دوزنه . رجوع به دوزنه و دوژینه شود.
-
جستوجو در متن
-
دوژینه
لغتنامه دهخدا
دوژینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) دوزنه . دوزینه . نیش حیوانات گزنده . (ناظم الاطباء). به معنی دوزنه است که نیش جانوران گزنده باشد. (برهان ) (آنندراج ). به معنی دوژه است . (فرهنگ جهانگیری ).
-
سوزن
لغتنامه دهخدا
سوزن . [ زَ ] (اِ) سانسکریت «سوسی » (سوزن ). «هوبشمان ص 755». قیاس کنید با اوستا «سوکا» (سوزن )، پهلوی «سوکن » ، پازند «سوزن »، «سوزن » ، کردی «شوزهین »، «بزهوزهین »، «سوزهین » ، استی عاریتی و دخیل «سژین »، «سوژین » ، بلوچی «سوسین »، «سیسین ، سیشین ،...