کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوزای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوزای
لغتنامه دهخدا
دوزای . (اِ) دورای و مزمارو نایی که مطربان نوازند. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از برهان ) (از آنندراج ). رجوع به دورای شود.
-
دوزای
لغتنامه دهخدا
دوزای . [ دُ] (نف مرکب ) دوزا. دوزاینده . (از برهان ) (از انجمن آرا). زن که دو بچه از یک شکم آرد. توأمان زاینده .
-
جستوجو در متن
-
دوزا
لغتنامه دهخدا
دوزا. [ دُ ] (نف مرکب ) دوزای . کسی که دوبچه با هم بزاید. که بچه ٔ توأم بزاید. که دو بچه از یک شکم زاید. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوزای شود.
-
دوژای
لغتنامه دهخدا
دوژای . (اِ) دورای و دوزای . مزمار و نایی که مطربان می نوازند. (ناظم الاطباء). رجوع به مترادفات کلمه شود.