کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دورگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دورگ
لغتنامه دهخدا
دورگ . [ دُ رَ ] (ص مرکب ) ذوجنبتین . (لغات فرهنگستان ). دورگه . هجین . حیوان از دو جنس مختلف زاده . که پدر از نوعی و مادر از نوعی دیگر دارد: سگهای گرگی دورگند. این اسب یا خروس دورگ است ؛ یعنی اسبی که مادر او عربی و پدرش ترکمانی است یا خروسی که مثلاً...
-
واژههای مشابه
-
خروس دورگ
لغتنامه دهخدا
خروس دورگ . [ خ ُس ِ دُ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خروسی که از دو نژاد مختلف باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). خروس دورگه .
-
جستوجو در متن
-
دورگی
لغتنامه دهخدا
دورگی . [ دُ رَ ] (حامص مرکب ) چگونگی و حالت دورگ . دورگ بودن .دورگه بودن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگه شود.
-
خروس دورگه
لغتنامه دهخدا
خروس دورگه . [ خ ُ س ِ دُ رَ گ َ / گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خروسی که از دو نژاد مختلف باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). خروس دورگ .
-
دورگه
لغتنامه دهخدا
دورگه . [ دُ رَ گ َ / گ ِ ] (ص نسبی ) دوتخمه . دورگ . اسب یا حیوانی که از دو جنس مختلف باشد. اسبی که نژاد وی آمیخته شده باشد. (ناظم الاطباء): اسب دورگه ؛ اسب دوتخمه . عربی و ترکمانی . اکدش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دورگ شود. || مطلق آمیختگی چنانکه ...
-
منقوف
لغتنامه دهخدا
منقوف . [ م َ ] (ع ص )حنظل کفانیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). حنظل کفانیده و شکافته شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جذع منقوف ؛ تنه ٔ درخت دیوچه خورده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درخت موریانه خورده .(از اقرب الموارد). || ...
-
یکدش
لغتنامه دهخدا
یکدش . [ ی َ دِ] (اِ) امتزاج و اتصال دو چیز را گویند با هم . (برهان ) (آنندراج ). امتزاج و اتصال . (ناظم الاطباء). اکدش .(فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ). || (ص ، اِ) اسبی را گویند که پدرش از جنسی و مادرش از جنس دیگر باشد. (از برهان ) (آنندراج ). اسبی که...
-
پورتوریکو
لغتنامه دهخدا
پورتوریکو. [ پ ُ ت ُ ک ُ ] (اِخ ) یکی از جزائر آنتیل آمریکا و از مستملکات اسپانیا و شرقی ترین جزیره از جزایر نامبرده ، واقع در 17 درجه و 55 دقیقه و 8 ثانیه و 18 درجه و 32 دقیقه و 23 ثانیه ٔ عرض شمالی و 67 درجه و 58 دقیقه و 69 درجه و 32 دقیقه و 35 ثان...
-
رگ
لغتنامه دهخدا
رگ . [ رَ ] (اِ) عِرق . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مجرای لوله مانندی که متفرق می سازد مواد مایعه را در بدن حیوان یا در اجزای مختلفه ٔ نبات . (ناظم الاطباء). لوله های سخت تر از گوشت بدن جاندار که حامل خون است . (فرهنگ نظام ). عروق [ رگها ] عبارت از مج...