کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوراهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوراهی
لغتنامه دهخدا
دوراهی . [ دُ ] (اِ مرکب ) دوراه . دوراهه . نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود. آنجا که راه به دو شعبه منقسم گردد. مانند دوراهی راه آهن و دوراهی شوراب و غیره .(از یادداشت مؤلف ). رجوع به دوراه و دوراهه شود.
-
جستوجو در متن
-
گردی چاه
لغتنامه دهخدا
گردی چاه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان دوراهی حرمک و تاسوکی ، واقع در 32500هزارگزی دوراهی حرمک .
-
تاسوکی
لغتنامه دهخدا
تاسوکی . (اِخ ) محلی کنار دوراهی حرمک به زابل میان گردی چاه و شهرسوخته در 37500 گزی دوراهی حرمک واقع است .
-
لوتک
لغتنامه دهخدا
لوتک . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان شهر سوخته و پل اسبی در 95500گزی دوراهی حرمک .
-
پل اسبی
لغتنامه دهخدا
پل اسبی . [ پ ُ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام محلی در دوراهی حرمک به زابل میان لوتک و پل محمدآباد در 104500گزی دوراهی حرمک .
-
پل چلیک
لغتنامه دهخدا
پل چلیک . [ پ ُ ل ِ چ ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان پل محمدآباد و نهر آب . در 110750گزی دوراهی حرمک .
-
پل محمدآباد
لغتنامه دهخدا
پل محمدآباد. [ پ ُ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان پل اسبی و پل چلیک در 109600 گزی دوراهی حرمک .
-
حرمک
لغتنامه دهخدا
حرمک . [ ح ُ م َ ] (اِخ ) محلی کنار راه زاهدان به بیرجند، میان چاه دیوان و دوراهی حرمک به زابل ، در 65900متری زاهدان .
-
دوراه
لغتنامه دهخدا
دوراه . [ دُ ] (اِ مرکب ) دوراهی . نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود مانند دو راه اصفهان ، دو راه یزد، دو راه خمین و جز آنها که عموماً نام محلی سر راه می باشند. (یادداشت مؤلف ) : ای بر سر دوراه نشسته درین رباطاز خواب و خورد بیهده تا کی زنی لکام ....
-
شهر سوخته
لغتنامه دهخدا
شهر سوخته . [ ش َ رِ ت ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان تاسوکی و لوتک در 72500 گزی دوراه حرمک . (یادداشت مؤلف ).
-
دوراهه
لغتنامه دهخدا
دوراهه . [ دُ هََ / هَِ ] (ص نسبی ) منسوب به دوراه . (یادداشت مؤلف ). صاحب دوراه . (یادداشت مؤلف ). || (اِ مرکب ) دوراه . دوراهی . نقطه ای که از آن دو راه منشعب شود. مانند: دوراهه ٔ اصفهان ، دوراهه ٔ بناب ، دوراهه ٔ بوکان ، دوراهه ٔ دلیجان ، دوراهه...
-
زالوآب
لغتنامه دهخدا
زالوآب . (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 20کیلومتری شمال کوزران ، سر دوراهی ثلاث به جوانرود. منطقه آن دشت و سردسیر و سکنه ٔ آن 200 تن اند که بزبان کردی و فارسی تکلم میکنند، آب آن از چشمه و چاه و محصول آن غلات و حبوب و لبنیات...
-
مرزان آباد
لغتنامه دهخدا
مرزان آباد. [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر. در 28هزارگزی جنوب چالوس و 1هزارگزی غربی راه چالوس به تهران بر سر دوراهی کلاردشت در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع و دارای 120 تن سکنه و آبش از چشمه و نهر توار کوه است . ...
-
قزانچی
لغتنامه دهخدا
قزانچی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 20 هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و دوراهی کردستان به روانسر. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 220 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات دیمی و ...