کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوراندیشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوراندیشی
لغتنامه دهخدا
دوراندیشی . [ اَ ] (حامص مرکب )صفت و حالت دوراندیش . مآل اندیشی . بینش صحیح آینده . آینده نگری . عاقبت اندیشی . (یادداشت مؤلف ). عاقبت اندیشی و بصیرت و دوربینی و اطلاع . || ملاحظه ٔ عاقبت کار. (ناظم الاطباء). مآل اندیشی . عاقبت اندیشی .
-
جستوجو در متن
-
عاقبت اندیشی
لغتنامه دهخدا
عاقبت اندیشی . [ ق ِ ب َ اَ ] (حامص مرکب ) دوراندیشی .
-
پایان نگری
لغتنامه دهخدا
پایان نگری . [ ن ِ گ َ ] (حامص مرکب ) دوراندیشی . عاقبت اندیشی .
-
علی الاحوط
لغتنامه دهخدا
علی الاحوط. [ ع َ لل ْ اَ وَ ](ع ق مرکب ) به احتیاط نزدیکتر. بااحتیاطتر. بنابرآنچه به دوراندیشی نزدیکتر است . و رجوع به احوط شود.
-
حساب گری
لغتنامه دهخدا
حساب گری . [ ح ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل حساب گر. محاسبی . || دوراندیشی . || فالگیری .
-
دور اندیشیدن
لغتنامه دهخدا
دور اندیشیدن . [ اَ شی دَ ] (مص مرکب ) اندیشه ٔ آینده ٔ دور را کردن . تدبیر آینده نمودن . دوراندیشی . مآل اندیشی . تعمق ؛ دوراندیشیدن در کار و دور اندیشیدن در سخن . امعان ؛ دور اندیشیدن در کار. (منتهی الارب ). رجوع به دوراندیش و دوراندیشه و دوراندیشی...
-
دوراندیشگی
لغتنامه دهخدا
دوراندیشگی . [ اَ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) دوراندیشی . مآل اندیشی . عاقبت بینی . عاقبت اندیشی . تدبیر و پیش بینی پایان کار. (یادداشت مؤلف ) : چون رکن الدین از دوراندیشگی تقاعد می نمود. (تاریخ جهانگشای جوینی ). رجوع به دوراندیش و دوراندیشی شود.
-
علی الاحتیاط
لغتنامه دهخدا
علی الاحتیاط. [ ع َلَل ْ اِ ] (ع ق مرکب ) احتیاطاً. ازروی احتیاط. بنابر احتیاط. ازروی دوراندیشی . و رجوع به احتیاط شود.
-
مآل اندیشی
لغتنامه دهخدا
مآل اندیشی . [ م َ اَ ] (حامص مرکب ) عاقبت بینی و دوراندیشی . (آنندراج ). عاقبت اندیشی و بصیرت و آگاهی . (ناظم الاطباء). رجوع به مآل اندیش شود.
-
محاذرة
لغتنامه دهخدا
محاذرة. [ م ُ ذَ رَ ] (ع مص ) حذار. با یکدیگر تخویف نمودن . (منتهی الارب ). از یکدیگر بیم داشتن . || از کسی حذر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). پرهیز کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ترسیدن از کسی و دوراندیشی نمودن . (از ناظم الاطباء...
-
دوراندیشه
لغتنامه دهخدا
دوراندیشه . [ اَ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) که اندیشه ٔ آینده ٔ دور را بکند. که تدبیر کند. دوراندیش . مآل اندیش . (یادداشت مؤلف ) : و بونصر در چنین کارها دوراندیشه تر جهان بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 546). رجوع به دوراندیشی شود. || عقل و بصیرت و بینایی در...
-
مخوف
لغتنامه دهخدا
مخوف . [ م ُ خ َوْ وَ ] (ع ص ) ترسیده و ترسانیده شده . (غیاث ) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ترسیده شده و هراسیده شده . (ناظم الاطباء) : نظام الملک ... به هلاکت و خون او سعی می نمود. چه از کفایت و دوراندیشی و باریک بینی او مخوف و...
-
دوربینی
لغتنامه دهخدا
دوربینی . (حامص مرکب ) صفت و حالت دوربین . دیدن موجودات از فاصله ٔ دور. دیدن دور بهتر از نزدیک . || مآل اندیشی و عاقبت اندیشی و بصیرت .(ناظم الاطباء). صفت و حالت دوراندیش . دوراندیشی . آخربینی . تدبیر درکارها. (یادداشت مؤلف ) : تو از شهامت و کیاست و...
-
اشک
لغتنامه دهخدا
اشک .[ اَ ] (اِخ ) بیست وچهارم یا خسرو. هنگامی بر تخت سلطنت نشست که از مواقع دشوار تاریخ اشکانیان بود. و سلطنت او را تقریباً از 108 یا 110 تا 128 یا 130 م . میدانند. آخرین سکه ٔ او از سنه ٔ 128 م . میباشد (این سکه در موزه ٔ بریتانی است ). آنچه درباره...