کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دودگن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دودگن
لغتنامه دهخدا
دودگن . [ گ ِ ] (ص مرکب ) به رنگ دود. دودی . رنگ وبوی دود گرفته . (یادداشت مؤلف ): ثوب دخن ؛ جامه ٔ دودگن . (مهذب الاسماء) : و دیگر باید که کاغذ اسفید بر کنار دیگها دوساند تا قطعاً دود نکند و دودگن نگردد. (از رساله ٔ کهنه در باب آداب دیگ پختن ).
-
جستوجو در متن
-
دودگین
لغتنامه دهخدا
دودگین . (ص مرکب ) دودآلود. (آنندراج ). دودگن . رجوع دودآلود شود.
-
دودگرفته
لغتنامه دهخدا
دودگرفته . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) دودآلود و بوی دود گرفته و دودزده . (ناظم الاطباء). دودزده . دودگن شده .
-
دخن
لغتنامه دهخدا
دخن . [ دَ خ ِ ] (ع ص ) رجل دخن الخلق ؛ مرد تلخ خو. (منتهی الارب ). || ثوب دخن ؛ جامه ٔ دودگن . (مهذب الاسماء).
-
دود گرفتن
لغتنامه دهخدا
دود گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دودزده شدن . به بوی و رنگ دود آلودن . (یادداشت مؤلف ). اثر دود اعم از رنگ و بوی یافتن . دودگن شدن : دود وحشت گرفت چهره ٔ عمرآب دیده بریز و پاک بشوی . خاقانی .|| کشیدن دخانیات . پک زدن به سیگار و غلیان وچپق و واف...
-
گن
لغتنامه دهخدا
گن . [ گ ِ ] (پسوند) مخفف «گین ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ور. آور. اور. مند. ناک . (یادداشت مؤلف ). بمعنی صفت باشد هرگاه آنرا با کلمه ای ترکیب سازند، همچون : شرمگن و گرگن و امثال آن . (برهان ) (آنندراج ). و رجوع به شعوری ج 2 ص 312 شود. افاده ٔ...