کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دودو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دودو
لغتنامه دهخدا
دودو. [ دَ / دُو دَ / دُو ] (اِ مرکب ) تکرار«دو» «ریشه ٔ مضارع دویدن ». دویدن از پی هم . پی در پی دویدن . (از یادداشت مؤلف ).- چشمهای کسی به دودو افتادن ؛ دودو زدن از کثرت ضعف و لاغری . جنبان شدن چشمها در چشمخانه . (یادداشت مؤلف ).- دودو زدن (در ا...
-
دودو
لغتنامه دهخدا
دودو. [ دُ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس . 450 تن سکنه . آب آن از رودخانه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دودو
لغتنامه دهخدا
دودو. [ دُ دُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس . 500 تن سکنه . آب آن از چاه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
دودو
لغتنامه دهخدا
دودو. [ دُ دُ ] (اِصوت ) نفیر نی . (ناظم الاطباء).
-
دودو
لغتنامه دهخدا
دودو. [ دُ دُ ] (ص مرکب ) دوبدو. دو با دو. (ناظم الاطباء). مثنی . (ترجمان القرآن ). || (اصطلاح نرد) در اصطلاح نرد عبارت است از اینکه هریک از دو مقامر بازی را دو دور برده باشند: ما حالا دودو هستیم ؛ دو و دو هستیم . || (عدد مرکب ) جفت دو. دو به اضافه ٔ...
-
واژههای مشابه
-
دؤدو
لغتنامه دهخدا
دؤدؤ. [ دُءْ دُءْ ] (ع اِ) آخر ماه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). لغتی است در دأداء. (منتهی الارب ). رجوع به دأداء شود. || شب بیست و ششم و بیست و هفتم و بیست و هشتم و بیست و نهم یا سه شب از آخر ماه . ج ، دآدی ٔ. (از منتهی الارب ) ...
-
دودو کردن
لغتنامه دهخدا
دودو کردن . [ دَ /دُو دَ / دُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول کودکان ، دویدن : دودو کن بیا. (یادداشت مؤلف ). بدوبدو کردن .
-
جستوجو در متن
-
ثناء
لغتنامه دهخدا
ثناء. [ ث ُ ] (ع ق ) دودو: جاؤوا ثناء ثناء؛ یعنی اثنین اثنین یا ثنتین ثنتین ، آمدند دو دو. دوگان دوگان . دوپاره .
-
دیداء
لغتنامه دهخدا
دیداء. (ع اِ) دَاءْداء. دُؤْ دُؤْ. آخر ماه و شب بیست و پنجم و ششم و هفتم و شب بیست و هشتم و نهم یا سه شب از آخر ماه . || فضا. || فراخ از قلعه ها و وادیها. (منتهی الارب ). و رجوع به دأداء و دؤدؤ شود.
-
رزم یازده رخ
لغتنامه دهخدا
رزم یازده رخ . [ رَ م ِ دَه ْ رُ ] (اِخ ) رزمی بوده که یازده پهلوان ایران و یازده پهلوان توران دودو با هم معارض شدند، آخر پهلوانان ایران ظفر یافتند. (غیاث اللغات ) (آنندراج از شرح قصاید خاقانی ).
-
جفت جفت
لغتنامه دهخدا
جفت جفت . [ ج ُ ج ُ ] (ق مرکب ) دودو. زوج زوج . (ناظم الاطباء). دوگان دوگان . دوتادوتا : سپاه پراکنده شد جفت جفت همه نام ایرج بد اندر نهفت . فردوسی .ای طاق ابروان بدر آئید جفت جفت در طاق نیم خایه علی اﷲ برآورید.خاقانی .
-
اعداد متوالیه
لغتنامه دهخدا
اعداد متوالیه . [ اَ دِ م ُ ت َ ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعدادی را نامند که نسبت بعدد ماقبل بلافاصله ٔ خود، یک یک افزوده شوند. خواه مبداء واحد و خواه غیرواحد باشد، مانند: 2 - 3 - 4 و اگر نسبت بعدد ماقبل بلافاصله ٔ خود، دودو افزوده شود، و م...
-
حرف توزیع
لغتنامه دهخدا
حرف توزیع. [ح َ ف ِ ت َ / تُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف تکریر عدد. پساوند توزیع. گاف و الف و نون که در پایان اعداد اصلی درآید و آنها رابه عدد توزیعی بدل کند، و معنی تکرار عدد را رساند.شمس قیس در عنوان حرف نسبت و تکریر اعداد گوید: چون به اواخر اع...