کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دودات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دودات
لغتنامه دهخدا
دودات . [ دَ ] (ع اِ) دوداة. بانوج . (یادداشت مؤلف ). بازنیچ ؛ ای رشته که بازبندند کودکان را. (از مهذب الاسماء). بازپیچ . بادپیچ . رجوع به دوداة شود.
-
واژههای همآوا
-
دوداة
لغتنامه دهخدا
دوداة. [ دَ ] (ع اِ) جنبش گهواره . (ناظم الاطباء). اثر گهواره ٔ طفل . || شور و غوغا. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بانوج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نَنّی . نَنّو. چیچولی . گهواره . (یادداشت مؤلف ). دوداءة. (ناظم الاطباء). بازنیج . (السامی فی ا...
-
جستوجو در متن
-
بازینج
لغتنامه دهخدا
بازینج . [ ی َ ] (اِ مرکب ) چنجولی . تاب . دودَأت (السامی فی الاسامی ). رسنی دو تا از سقف فروهشته که بر میان آن رسن بنشینند و پای فروهلند و بباد زور خویش همی آید و میشود : زتاک خوشه فرو هشته و ز باد نوان چو زنگیانی بر بازینج بازیگر. بوالمثل (از فرهن...