کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوختنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوختنی
لغتنامه دهخدا
دوختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) قابل دوختن . درخور دوخت . رفوپذیر. وصله پذیر.شایسته ٔ رقعه زدن . (از یادداشت مؤلف ) : این خرقه ٔ صدپاره ٔ ما دوختنی نیست .؟
-
جستوجو در متن
-
نادوختنی
لغتنامه دهخدا
نادوختنی . [ ت َ ] (ص لیاقت ) که دوختنی نباشد. که قابل دوختن نیست . که ازدر دوختن نیست . که نتوان آن را دوخت . مقابل دوختنی . رجوع به دوختنی شود.
-
صدپاره
لغتنامه دهخدا
صدپاره . [ ص َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) پاره پاره . بسیار چاک خورده : غیرت حق بود با حق چاره نیست کو دلی کز حکم حق صدپاره نیست . مولوی .این خرقه ٔ صدپاره ٔ ما دوختنی نیست .حافظ.
-
بخیه
لغتنامه دهخدا
بخیه . [ ب َخ ْ ی َ / ی ِ ] (اِ) آجیده و شکاف جامه ای که دوخته باشد. دوخت تنگ و مضبوط. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). دوخت با آجیده های دراز وطولانی . شلال . (ناظم الاطباء). کوکی که روی پارچه با دست یا چرخ خیاطی بزنند. (فرهنگ فارسی معین ). دوختن...
-
کوک
لغتنامه دهخدا
کوک . (اِ) به معنی کمان باشد. (برهان ). کمان .(ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || آواز و صدای بسیار بلند را نیز گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). آواز بلند. (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). آواز بلند. صدای بلند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کوکاشود. || ...