کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوتیغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوتیغ
لغتنامه دهخدا
دوتیغ. [ دُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دارای دوتیغه . || شمشیر دودمه .(ناظم الاطباء). دارای دولبه . دارای دودم (شمشیر).
-
جستوجو در متن
-
دوتیغه
لغتنامه دهخدا
دوتیغه . [ دُ غ َ / غ ِ ] (ص مرکب ) آنکه دارای دوتیغ باشد. || کارد و شمشیر و جز آن که دولبه باشد. دودمه چنانکه قمه و قلمتراش و چاقو. || دارای دوتیغ. حامل دوتیغ. دوتیغ بکار برنده .
-
ابوالفوارس
لغتنامه دهخدا
ابوالفوارس . [ اَ بُل ْ ف َ رِ ] (اِخ ) شرف الدوله و زین الملة شیرزیل بن فناخسرو عضدالدوله . صاحب حبیب السیر گوید: او در وقت فوت پدر خودعضدالدوله ولایت کرمان داشت و چون خبر فوت پدر شنید بصوب شیراز توجه کرد و در شیراز وزیر عضد الدوله نصربن هرون نصرانی...