کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دوبهم انداز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دوبهم انداز
لغتنامه دهخدا
دوبهم انداز. [ دُ ب ِ هََ اَ ] (نف مرکب ) دوبهم زن . دوبرهم زن . مفتن . نمام . ساعی . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
دوبهم زدن
لغتنامه دهخدا
دوبهم زدن . [ دُ ب ِ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) میان دو تن اختلاف ایجاد کردن . تفتین . رجوع به دوبهم زن شود.
-
جستوجو در متن
-
مفتن
لغتنامه دهخدا
مفتن .[ م ُ ف َت ْ ت ِ ] (ع ص ) برانگیزاننده ٔ فتنه . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). که فتنه افکند. فتنه انگیز.فتنه جوی . مُضَرِّب . دوبهم زن . دوبهم انداز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مفتنان و اوباش سرای خواجه بونصر... به غارت برفتند. (کتاب الن...