کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده شیخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه ٔ بخش کنگان شهرستان بوشهر. واقع در 132هزارگزی جنوب خاوری کنگان . سکنه ٔ آن 209 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ جاویدی ممسنی فارس . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارزوئیه ٔ بخش بافت شهرستان سیرجان . واقع در 142هزارگزی جنوب باختری بافت . سکنه ٔ آن 500تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری چرام مرکز دهستان . دارای 540 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفه ٔ چرام هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت . واقع در 5هزارگزی جنوب سبزواران . سکنه ٔ آن 255تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز. واقع در 24هزارگزی باختر شیراز. سکنه ٔ آن 102 تن . آب آن از رودخانه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . واقعدر 16/5هزارگزی شمال باختری سنقر. سکنه ٔ آن 260 تن .آب آن از رودخانه ٔ گاورود تأمین می شود. تابستان اتومبیل می توان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در یازده هزارگزی باختر زرند. سکنه ٔ آن 85 تن . آب آن از قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شوش بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 42هزارگزی شمال ایذه با 190 تن سکنه می باشد. آب آن از چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [ دِه ْ ش َ/ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سورسور بخش کامیاران شهرستان سنندج . واقع در 32هزارگزی شمال خاوری کامیاران . سکنه ٔ آن 15 تن . آب آن از رودخانه ٔ گاورود و چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ده شیخ
لغتنامه دهخدا
ده شیخ . [دِه ْ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . واقع در 31هزارگزی شمال باختری سی سخت . دارای 250 تن سکنه می باشد. آب آن از رودخانه تأمین می شود. ساکنین از طایفه ٔ بویراحمدپایین هستند. (از فرهنگ جغرا...
-
واژههای مشابه
-
ده ده
لغتنامه دهخدا
ده ده . [ دَ هِن ْ دَ هِن ْ ] (ع اِ) قولهم الا ده فلاده ؛ یعنی اگر نباشد این امر این ساعت پس نخواهد شد بعد از آن ، یعنی اگر این ساعت فرصت را غنیمت نشماری پس نخواهی یافت آن را گاهی . قاله الاصمعی و قال لاادری مااصله و قیل اصله فارسی ؛ ای ان لم تعطالاَ...
-
ده ده
لغتنامه دهخدا
ده ده . [ دَه ْ دَه ْ ] (ق مرکب ) ده تا ده تا. || (ص مرکب ) زر بی عیب و خالص .(از برهان ) (آنندراج ). طلا و زر خالص تمام عیار بی عیب . دهدهی . (از ناظم الاطباء). و رجوع به دهدهی شود.
-
عشوه ده
لغتنامه دهخدا
عشوه ده . [ ع ِش ْ وَ / وِ دِه ْ ] (نف مرکب ) عشوه دهنده . فریب دهنده . فریبکار : شه وزیری داشت رهزن عشوه ده کاو بر آب از مکر بربستی گره . مولوی .بگو آنچه دانی که حق گفته به نه رشوت ستانی و نه عشوه ده . سعدی .دنیا زنیست عشوه ده ودلستان ولیک با کس همی...