کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده آب ریز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ده آب ریز
لغتنامه دهخدا
ده آب ریز. [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان در 11هزارگزی شمال باختری قلعه کلات مرکز دهستان . دارای 170 تن سکنه است . آب آن از چشمه است . ساکنان از طایفه ٔدشمن زیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای مشابه
-
ده ده
لغتنامه دهخدا
ده ده . [ دَ هِن ْ دَ هِن ْ ] (ع اِ) قولهم الا ده فلاده ؛ یعنی اگر نباشد این امر این ساعت پس نخواهد شد بعد از آن ، یعنی اگر این ساعت فرصت را غنیمت نشماری پس نخواهی یافت آن را گاهی . قاله الاصمعی و قال لاادری مااصله و قیل اصله فارسی ؛ ای ان لم تعطالاَ...
-
ده ده
لغتنامه دهخدا
ده ده . [ دَه ْ دَه ْ ] (ق مرکب ) ده تا ده تا. || (ص مرکب ) زر بی عیب و خالص .(از برهان ) (آنندراج ). طلا و زر خالص تمام عیار بی عیب . دهدهی . (از ناظم الاطباء). و رجوع به دهدهی شود.
-
کچل ده
لغتنامه دهخدا
کچل ده . [ ک َ چ َ دِ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ رودبار سفلی در نور مازندران . (از ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران ص 150 و بخش انگلیسی ص 111). دهی است از دهستان میان رود سفلای بخش نور در شهرستان آمل . معتدل و مرطوب . سکنه 100 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
کبوترگاه ده
لغتنامه دهخدا
کبوترگاه ده . [ ک َ ت َ دِ ] (اِخ ) دهی از توابع شهرستان آمل . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 153 شود.
-
کهنه ده
لغتنامه دهخدا
کهنه ده . [ ک ُ ن ِ دِه ْ ] (اِخ ) مرکز دهستان فریم است که در بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری واقع است و120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران 3).
-
کیسه ده
لغتنامه دهخدا
کیسه ده . [ س ِ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان هرازپی است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 100 تن سکنه دارد. این ده معروف به ناصرآباد می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
گیل ده
لغتنامه دهخدا
گیل ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهشال بخش آستانه شهرستان لاهیجان . واقع در 18هزارگزی شمال خاوری آستانه و 6 هزارگزی دهشال . محلی جلگه و هوای آن معتدل و مرطوب و سکنه ٔ آن 1561 تن است . محصول عمده ٔ آن برنج ، ابریشم و کنف و شغل اهالی زراعت و...
-
کروج ده
لغتنامه دهخدا
کروج ده . [ ک ُ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار. جلگه ای و معتدل است و 399 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کرده ده
لغتنامه دهخدا
کرده ده . [ ک ُ دَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ایردموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل . کوهستانی و معتدل است و 598 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کوچک ده
لغتنامه دهخدا
کوچک ده . [ چ ِ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبنه که در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع است و 361 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کول ده
لغتنامه دهخدا
کول ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان لفمجان که در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع است و 405 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
کوره ده
لغتنامه دهخدا
کوره ده . [ رَ / رِ دِه ْ ] (اِ مرکب ) ده کوچک و کم آباد. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). ده کم جمعیت که چندان آبادانی نداشته باشد. (ناظم الاطباء). دهی بسیار کوچک و کم سکنه و کم حاصل . دهی کوچک و ناچیز و حقیر.ده کوره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : م...
-
کون ده
لغتنامه دهخدا
کون ده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) کون دهنده . مفعول . امرد. (فرهنگ فارسی معین ). مفعول . کسی که برای فعل بد آماده است . و مفعول واقع شده (یا حتی شغل خود را این عمل قرار داده است ). (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).