کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهکده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهکده
لغتنامه دهخدا
دهکده . [ دِ ک َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) به معنی خانه ٔ ده یعنی خانه ای که در ده واقع باشد به قلب اضافت . (غیاث ) (آنندراج ). || قریه . روستا. ده . دیه . ده کوچک . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به ده شود. || قصبه . (یادداشت مؤلف ).
-
دهکده
لغتنامه دهخدا
دهکده . [ دِ ک َ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هکان بخش کوهک شهرستان جهرم . واقع در 30هزارگزی باختر جهرم . سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از چشمه ٔ شور تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
جستوجو در متن
-
قارن آباد
لغتنامه دهخدا
قارن آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهکده ای است در پنج هزارگزی از دهات اشرف . اسپهبد خورشید سپهسالاری داشت به نام قارن و دهکده ٔ مزبوربه نام اوست . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد ص 168).
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ دَ ] (اِخ ) (چال ...) نام منطقه ای است در جنوب غربی بروجرد مشتمل بر چند دهکده .
-
واذاری
لغتنامه دهخدا
واذاری . (ص نسبی ) منسوب به واذار از دهکده های اصفهان . (از لباب الانساب ).
-
واذکستان بایره
لغتنامه دهخدا
واذکستان بایره . [ ] (اِخ ) از دهکده های انار قم . (تاریخ قم ص 137).
-
واران
لغتنامه دهخدا
واران . (اِخ ) یاقوت گوید: از دهکده های تبریز است و در یک فرسنگی آن است . (از معجم البلدان ).
-
وارانی
لغتنامه دهخدا
وارانی . (ص نسبی ) منسوب به واران از دهکده های تبریز. (از معجم البلدان ).
-
وارکان
لغتنامه دهخدا
وارکان . (اِخ ) از دهکده های وزواه . (تاریخ قم ص 140).
-
وازد
لغتنامه دهخدا
وازد. [ زَ ] (اِخ ) از دهکده های سمرقند. رجوع به وازذ و وازدی شود.
-
وازدی
لغتنامه دهخدا
وازدی . [زَ ] (ص نسبی ) منسوب به وازد از دهکده های سمرقند.
-
واسط بلخ
لغتنامه دهخدا
واسط بلخ . [ س ِ طِ ب َ] (اِخ ) از دهکده های بلخ است . (از معجم البلدان ).
-
بیراسته
لغتنامه دهخدا
بیراسته . [ ت َ / ت ِ ] (اِ) دهکده ای که درخت خرمابن بسیار داشته باشد. (ناظم الاطباء).
-
وادی سهیل
لغتنامه دهخدا
وادی سهیل . [ س ُ هََ ] (اِخ ) موضعی است از ناحیه مالقه در اندلس که در آن چندین دهکده وجود دارد. عبدالرحمن السهیلی مصنف شرح السیرة المسمی بالروض الانف از یکی از این دهکده ها برخاسته است . (معجم البلدان ذیل سهیل ).