کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهدقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهدقة
لغتنامه دهخدا
دهدقة. [ دَ دَ ق َ ] (ع مص ) شکستن و بریدن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). دهداق . (ناظم الاطباء). || بریدن گوشت شکستن استخوان آن را. || گرد گردیدن گوشت پاره از جوشش دیگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به دهداق شود.
-
جستوجو در متن
-
مدهدق
لغتنامه دهخدا
مدهدق . [ م ُ دَ دِ ] (ع ص ) شکننده و برنده ٔ چیزی .(از آنندراج ). نعت فاعلی است از دهدقة و دهداق . رجوع به دهدقة شود. || گوشت پاره که از جوشش دیگ گرد گردد. (آنندراج ): دهدقت البضعة فی القدر؛ دارت مع الغلیان . (از متن اللغة). رجوع به دهدقة شود.
-
حروف ذلاقه
لغتنامه دهخدا
حروف ذلاقه . [ ح ُ ف ِ ذَل ْ لا ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) شش حرف است : م . ر. ب . ن . ف . ل . و هیچ اسم رباعی یا خماسی از آنها خالی نبود، مگر استثناءً و شاذاً مانند عسجد، دهدقة، زهزقة، عسطوس . و جز این شش حرف را مصمتة نامند. (از کشاف اصطلاح...