کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دهخدای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دهخدای
لغتنامه دهخدا
دهخدای . [ دِ خ ُ ] (اِخ ) دهخدا. ابوالمعالی رازی ، از معاصران حکیم سنایی و از فضلای عراق و شعرای بزرگ قرن ششم هجری بود و به وفور فضل و ذکای خاطر ابن ذکا را تعبیر می کرد و شعرای آن عصر خوشه چین فضل و دانش او بودند. ابیات زیر از قصیده ٔ اوست :خروش من ...
-
جستوجو در متن
-
دهخدا
لغتنامه دهخدا
دهخدا. [ دِه ْ خ ُ ](اِ مرکب ) دهخدای . ده خداوند. (یادداشت مؤلف ). خداوند ده . (شرفنامه ٔ منیری ). کدخدا و رئیس و بزرگ ده . (از برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) : دهخدا گفت ارنمک ساری شود انبان کون گوزهای بی نمک پراند اهل روستا. سنایی .ده رانده...
-
ابوالمعالی
لغتنامه دهخدا
ابوالمعالی . [ اَ بُل ْ م َ ](اِخ ) رازی . معروف به دهخدای رازی شاعر و دانشمندی معاصر سنائی و مختاری غزنوی بوده و مداحی غیاث الدین مسعودبن محمدبن ملکشاه بن الب ارسلان سلجوقی میکرده . وفات او در 541 هَ . ق . است . رجوع به دهخدا... شود.
-
مشکل گشا
لغتنامه دهخدا
مشکل گشا. [ م ُ ک ِ گ ُ ] (نف مرکب ) مشکل گشای . آنچه به دشواری گشاده شود. بر قیاس آسان گشا. (آنندراج ). || کسی که دشواریها و سختیها را برطرف میکند و کارهای سخت را آسان میکند. (ناظم الاطباء) : هدهدی بود داهی وکافی و روشن رای و مشکل گشای . (سندبادنامه...
-
علوی مهدی
لغتنامه دهخدا
علوی مهدی . [ ع َ ل َ ی ِم َ ] (اِخ ) حاکم قلعه ٔ الموت از جانب سلطان ملکشاه .داستان وی با حسن صباح در جامع التواریخ چنین آمده است : ... بدان ایام امیر الموت علوی مهدی نام داشت از قبل سلطان ملکشاه ، و حسین قاینی ، علوی را دعوت میکرد. قومی در الموت دع...
-
ده
لغتنامه دهخدا
ده . [ دِه ْ ] (اِ) قریه . (شرفنامه ٔ منیری ) (مهذب الاسماء). قریه و با یاء نیز به صورت دیه آمده . (از غیاث ). دَیْه ْ (درتداول مردم قزوین ) و در کتب نثر قدیم صورت دیه بیشتر آمده است . واحد کوچکی از محل سکنای جوامع که واحد بزرگتر آن شهر و متوسط آن شه...