کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی ٔ. [ دَ ] (ع ص ) مرد فرومایه ٔ پلید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فرومایه . پست . دون . خسیس . در تداول فارسی زبانان به حذف همزه ٔ آخر آید. (یادداشت مؤلف ). رجوع به دنی شود. || بی باک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || حقیر و خوار. ج ، ادناء،...
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی . [ دَ ] (اِ) شوق و نشاط و سرور و عشرت و شادی و خوشی و خرمی . (ناظم الاطباء). رجوع به دن شود.
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی . [ دَ نی ی ] (ع ص ) ناکس .(منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (دهار) (شرفنامه ٔ منیری ). پست و دون و خسیس . (ناظم الاطباء). ناکس و پست فطرت و سفله ، مشتق از دنائت . (آنندراج ) (از غیاث ). به عربی مردم دون و خسیس را گویند. (برهان ). فرومایه . (دهار). ر...
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی . [ دَن ْ نی ] (ص نسبی ) منسوب به دن . شکلی از مروارید شبیه به خم . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دن شود.
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی . [ دِ ] (اِخ ) (سَن ...) حامی فرانسه در قرن سوم میلادی . گویند نخستین اسقف پاریس بود و در مونمارتر به شهادت رسید. (از دایرةالمعارف فارسی ).
-
دنی
لغتنامه دهخدا
دنی . [ دُ نا ] (ع اِ) ج ِ دنیا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به دنیا شود : اعز مکان فی الدنی سرج سابح و خیر جلیس فی الزمان کتاب .متنبی .
-
واژههای مشابه
-
دنی الطبع
لغتنامه دهخدا
دنی الطبع. [ دَ نی یُطْ طَ ] (ع ص مرکب ) دنی ءالطبع. پست . فرومایه ٔ ناجوانمرد. پست فطرت . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
دنآء
لغتنامه دهخدا
دنآء. [ دُ ن َ ] (ع ص ) ج ِ دنی ٔ. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به دنی ٔ و دنی شود.
-
دناء
لغتنامه دهخدا
دناء. [ دِ ] (ع اِ) ج ِ دنی ٔ. (منتهی الارب ). رجوع به دنی ٔ و دنی شود.
-
ادناء
لغتنامه دهخدا
ادناء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَنی ٔ.
-
ادنیاء
لغتنامه دهخدا
ادنیاء. [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ دَنی .
-
دنیة
لغتنامه دهخدا
دنیة. [ دَ نی ی َ ] (ع ص ) تأنیث دنی . پست و حقیر و فرومایه . (یادداشت مؤلف ).ناکس و زبون . (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به دنی شود.
-
غارالاسکندرانی
لغتنامه دهخدا
غارالاسکندرانی . [ رُل ْ اِ ک َ دَنی ی ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ذافنی اسکندرانی در همین لغت نامه شود.