کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنع
لغتنامه دهخدا
دنع. [ دَ ن َ ] (ع اِ) آنچه بیندازد شترکش از شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه بیفتد از اشتر که در آن منفعتی نبود.(مهذب الاسماء). || خواری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || فرومایگان و ناکسان . (منتهی الا...
-
دنع
لغتنامه دهخدا
دنع. [ دَ ن َ ] (ع مص ) خواهان طعام و گرسنه گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || آزمند و امیدوار طعام گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فروتنی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || خوار شدن . || ناکس و بخیل گردیدن . (منتهی الارب ...
-
دنع
لغتنامه دهخدا
دنع. [ دَ ن ِ ] (ع ص ) ناکس بی خیر و بخیل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آزمند. (ناظم الاطباء). || سفیه . گول . نابخرد. َفسل و کاهل بیخرد. (یادداشت مؤلف ). بی عقل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || گرسنه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
دنا
لغتنامه دهخدا
دنا. [ دِ ] (اِخ ) ریچارد هنری ، نویسنده ٔ امریکایی (1815 - 1882 م .). نویسنده ٔ کتاب دو سال برابر دگل . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
دنا
لغتنامه دهخدا
دنا. [ دِ ] (اِخ ) کوهی است در فارس واقع در میان ناحیه ٔ تل خسروی کوه گیلویه و بلوک سرحد شش ناحیه . در این کوه در جنوب بروجردو فیال رگه هایی موجود است که جزو حوضه ٔ زاگرس می باشد. (از یادداشت مؤلف ) (از جغرافیای طبیعی کیهان ).
-
دنا
لغتنامه دهخدا
دنا. [دَ ] (ع مص ) دناً. دنایة. ناکس و ضعیف و حقیر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ناکس شدن و خوار شدن . (المصادر زوزنی ). || نزدیک گردیدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
خواهان
لغتنامه دهخدا
خواهان . [ خوا / خا ] (نف ) طالب . شائق . مشتاق . آرزومند. (ناظم الاطباء). خواهنده . (آنندراج ). دوستدار. عاشق . (یادداشت بخط مؤلف ) : رزبان شد بسوی رز بسحرگاهان کو دلش بود همیشه سوی رز خواهان . منوچهری .امیرالمؤمنین جویای این است و خواهان است . (ت...
-
ناکس
لغتنامه دهخدا
ناکس . [ ک َ ] (ص مرکب ) بدسرشت . فرومایه . کمینه . دون . پست . خوار. ذلیل . (از ناظم الاطباء). دنی . (دهار) (منتهی الارب ). خسیس . (زمخشری ) (دهار). مردم فرومایه و بدجوهر. (آنندراج ). رذل . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). نالایق . نااهل . (غیاث ). ...