کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنة
لغتنامه دهخدا
دنة. [ دِن ْ ن َ ] (ع اِ) دابه ای است کوچک که به مورچه ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
دنه
لغتنامه دهخدا
دنه . [ دَ ن َ ] (اِخ ) نام زنی است . (برهان ). || (اِ) نام زن است به زبان آسیان (مردم آس ). (فرهنگ اوبهی ) (لغت فرس اسدی ):دنه ای زیف بخواهم که ز دستش برهم .قریعالدهر.
-
دنه
لغتنامه دهخدا
دنه . [ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ) صدا و ندا و زمزمه را گویند که از غایت خوشی و نشاط خاطر از آدمی سر زند. (از برهان ) (انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خوشحالی . شادی . خرام و رفتار به نشاط. اسم از دنیدن . فیریدگی . غایت نشاط...
-
دنه
لغتنامه دهخدا
دنه . [دَ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش زرین آباد شهرستان ایلام با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و شوراب . راه اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
جستوجو در متن
-
پیهزده
لغتنامه دهخدا
پیهزده . [ زَ دَ / دِ ] (اِ) در ترکی نام گیاهی که آنرا دنه چادر گویند. (شعوری ج 1 ورق 263).
-
اتراف
لغتنامه دهخدا
اتراف . [ اِ ] (ع مص ) اصرار بر نافرمانی کردن . (منتهی الارب ). || در نعمت فیریده گردانیدن . در نعمت دَنَه گرفته گردانیدن . (زوزنی ). نعمت دادن کسی را چندانکه بغلبه ٔ نشاط انجامد. دنه گرفتن در نعمت . گمراه کردن نعمت کسی را. بیراه کردن نعمت کسی را. ها...
-
چاشتگاهان
لغتنامه دهخدا
چاشتگاهان . (اِ مرکب ) هنگام چاشت . وقت چاشت .زمان چاشت . چاشتگاه . چاشتگاهی . چاشتگه : بامدادان برچکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه . منوچهری .و رجوع به چاشتگاه و چاشتگاهی شود.
-
شخج
لغتنامه دهخدا
شخج . [ ش َ خ َ ] (اِ) نام نوایی از موسیقی که مطربان زنند و این کلمه در شعر منوچهری مانند کلماتی که دلالت بر آهنگ میکند آمده است : بامدادان بر چکک ، چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا، شامگاهان بر دنه .منوچهری .
-
چکک
لغتنامه دهخدا
چکک . [ چ َ ک َ ] (اِ) نام نوایی است که مطربان زنند.(فرهنگ اسدی ). نغمه و آهنگی از موسیقی : بامدادان بر چکک چون چاشتگاهان بر شخج نیمروزان بر لبینا شامگاهان بر دنه .منوچهری (از فرهنگ اسدی ).
-
خصم
لغتنامه دهخدا
خصم . [ خ ُ ] (ع اِ) جانب . ناحیه . گوشه . یقال : وقع المتاع فی خصم الوعاء؛ ای فی زاویة الوعاء. (از منتهی الارب ). || گوشه ٔ درونی دنباله ٔ مشک که در مقابل دنه آن باشد. ج ، اَخصام ، خُصوم .
-
خوش خیالی
لغتنامه دهخدا
خوش خیالی . [ خوَش ْ / خُش ْ خ َ / خیا ] (حامص مرکب ) عمل خوش خیال . خوب دلی . مقابل بدخیالی . || غفلت و بی پروایی و بی فکری . || سماجت : خوش خیالی گرفته فلانی ؛ دنه گرفته او را. دنگش گرفته . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
خوش دماغی
لغتنامه دهخدا
خوش دماغی . [ خوَش ْ / خُش ْ دِ ] (حامص مرکب ) حالت خوش دماغ . مزاح . شوخی . عمل لاغ و خوش دأبی .- خوش دماغی جنبیدن ؛ دنگش گرفتن . دنه اش گرفتن .
-
پروین خاتون
لغتنامه دهخدا
پروین خاتون . [ پ َرْ ] (اِخ )شاعره ای است باستانی که از شعر او در لغت نامه ٔ اسدی به شاهد آمده است و در بعض نسخ پرویزخاتون ضبط شده وظاهراً پروین خاتون درست باشد این دو بیت از اوست :طفل را چون شکم بدرد آیدهمچو افعی ز رنج ، او برپیخت گشت ساکن ز درد چو...