کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دنبال کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دنبال کردن
لغتنامه دهخدا
دنبال کردن . [ دُم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پی کردن . تعقیب کردن . تعاقب کردن . به دنبال کسی رفتن . تعقیب . (یادداشت مؤلف ).- دنبال کردن کسی (کاری ) را ؛ تعقیب . تعقیب کردن . عقب وی رفتن . عقب آن را گرفتن . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
حالی کردن
لغتنامه دهخدا
حالی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عوام ، تلقین کردن . افهام . فهمانیدن . ملتفت کردن . نیک فهمانیدن . تفهیم . دریاباندن . منکشف کردن . مکشوف کردن . فهماندن . واقف کردن . تعریف کردن . معروف کردن . تنبیه کردن . متنبه کردن . منتبه کردن . مطلع کر...
-
واژگون کردن
لغتنامه دهخدا
واژگون کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برگرداندن . قلب کردن . وارونه کردن . سرنگون کردن . واژگونه کردن . باشگونه کردن .
-
چاق و چله کردن
لغتنامه دهخدا
چاق و چله کردن .[ ق ُ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فربه کردن . پروار کردن . تنومند کردن . || معالجه کردن . مداوا کردن . شفا دادن . درمان کردن . سالم و تندرست کردن . خوب کردن . و رجوع به چاق کردن و فربه کردن شود.
-
خیرگی کردن
لغتنامه دهخدا
خیرگی کردن . [ رَ / رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پررویی کردن . بی حیایی کردن . بی شرمی کردن . || جسارت ورزیدن . دلیری کردن .لجاجت کردن . عناد کردن . ستهیدن . ستیزگی کردن . || خودسری کردن . خیره سری کردن . خودرائی کردن .
-
آورود کردن
لغتنامه دهخدا
آورود کردن . [ک َ دَ ] (مص مرکب ) آورید کردن . ارید کردن . اُرود کردن . رود کردن . روده کردن . رجوع به آورید کردن شود.
-
اعلان کردن
لغتنامه دهخدا
اعلان کردن . [ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) علنی کردن . آشکارا کردن . ظاهر کردن . اعلام کردن . اظهار کردن . آگهی کردن .
-
برطرف کردن
لغتنامه دهخدا
برطرف کردن . [ ب َ طَ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از میان بردن . معدوم کردن . نابود کردن . نیست کردن . (یادداشت مؤلف ). زایل کردن . محو کردن . رفع مانعی کردن .
-
دریغ کردن
لغتنامه دهخدا
دریغ کردن . [ دِ / دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریغ داشتن . مضایقه کردن . ندادن چیزی یا از چیزی به کسی . کوتاهی کردن . خویشتن داری کردن . امتناع و مخالفت کردن . منع کردن . (یادداشت مرحوم دهخدا). انکار کردن و رد کردن و امتناع نمودن و بازداشتن و ترک کردن و ...
-
ستیخ کردن
لغتنامه دهخدا
ستیخ کردن . [ س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راست کردن . سیخ کردن : ستیخ کردن پرها. ستیخ کردن گوش .
-
چامین کردن
لغتنامه دهخدا
چامین کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شاش کردن . بول کردن . ادرار کردن . || غایط کردن .
-
خردخمیر کردن
لغتنامه دهخدا
خردخمیر کردن . [ خ ُ خ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریزه ریزه کردن . خردخاکشی کردن . له کردن . نرم کردن .
-
دائم کردن
لغتنامه دهخدا
دائم کردن . [ ءِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تدمین . پیوسته کردن . همیشه کردن . بردوام کردن . مداوم کردن .
-
موضوع کردن
لغتنامه دهخدا
موضوع کردن . [ م َ ک َ دَ ](مص مرکب ) کم کردن . وضع کردن . کسر کردن . در کردن . منها کردن : طلب خود را از دریافتی من موضوع کرد، یعنی منها کرد و برداشت و کم کرد. (از یادداشت مؤلف ).- موضوع کردن از ؛ افکندن از. بیرون کردن از. کم کردن از. جدا کردن از. ...