کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمیک
لغتنامه دهخدا
دمیک . [ دَ ] (اِ) زمین و مرز و بوم . (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از برهان ) (آنندراج ). صورت دیرینه ٔ کلمه ٔ زمین .
-
دمیک
لغتنامه دهخدا
دمیک . [ دَ ] (ع اِ) برف . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || (ص ) شَهْرٌ دمیک ؛ ماه تمام . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). ماه تمام . (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
دمیک
لغتنامه دهخدا
دمیک . [ دَم ْ ی َ / دَ م َ ی َ ] (اِخ ) نام قریه ای در نزدیکی غزنین که شهاب الدین غوری به زخم یکی از ملاحده در آنجا کشته شد. (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
دمیکی
لغتنامه دهخدا
دمیکی . [ دُ ] (اِخ ) محمدبن طاهربن خالد بختری دمیکی ، معروف به ابن ابی دمیک بغدادی و مکنی به ابوالعباس . از محدثان بود و از عبیداﷲبن محمدبن عایشه و ابن المدینی و جز آن دو روایت کرد و جعفر خلدی و جز وی از او روایت دارند. او از ثقات بود و به سال 305 ه...