کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمنهوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمنهوری
لغتنامه دهخدا
دمنهوری . [ دَ م َ ] (اِخ ) شیخ احمدبن عبدالمنعم ... دمنهوری المذاهبی ای حنفی مالکی شافعی حنبلی الازهری . وی در دمنهور به سال 1101 هَ . ق . بدنیا آمد و در دانشگاه الازهر به تحصیل علوم پرداخت و مورد توجّه و قبول علمای مذاهب اربعه قرارگرفت . دمنهوری حا...
-
دمنهوری
لغتنامه دهخدا
دمنهوری . [ دَ م َ ] (اِخ ) شیخ محمد. از استادان طراز اول دانشگاه الازهر بود و مذهب شافعی داشت . او راست : 1 - الارشاد الشافی علی متن الکافی ، که به حاشیه ٔ کبری بر متن کافی معروف است . 2 - حاشیة (الدمنهوری ) الصغری علی متن الکافی ، یا «المختصر الشاف...
-
دمنهوری
لغتنامه دهخدا
دمنهوری . [ دَ م َ ] (ص نسبی ) منسوب است به دمنهور که شهرکیست در اسکندریه ٔ مصر.
-
جستوجو در متن
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن عبدالمنعم دمنهوری شود.
-
دمنهور
لغتنامه دهخدا
دمنهور. [ دَ م َ] (اِخ ) نام شهری کوچک است به جنوب اسکندریه در مصر، و از آنجاست شیخ احمد دمنهوری . (یادداشت مؤلف ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) دمنهوری . مولد و منشاء او مصر است . او یکی از علمای علوم عقلیه و نقلیه است و بالاخص در هیئت و حکمت و طب صاحب ید طولائی است و درعلوم متنوعه صاحب تاَّلیف است . وفات او به 1192 هَ . ق . بوده است . (قاموس الاعلام ).
-
بیومی
لغتنامه دهخدا
بیومی . [ ب َی ْ یو ] (اِخ ) محمدبن محمد بیومی معروف به ابوعیاشه دمنهوری شافعی . او راست : خلاصه ٔ المختصرات در فرائض ، والمناسخات (در مذاهب اربعه ). (از معجم المطبوعات العربیة).
-
ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) دمنهوری (شیخ ...). در نفحات جامی ترجمه ٔ وی آمده و نیز شیخ شهاب الدین سهروردی در مؤلفات خویش از وی نام برده است . وی یکی از بزرگان اهل طریقت معاصر اخشید و بمائه ٔ سیم ، بدمنهور صاحب زاویه بوده است . پاره ای ...
-
قنائی
لغتنامه دهخدا
قنائی . [ ق ُن ْ نا ] (اِخ ) احمدبن عبادبن شعیب ، ملقب به شهاب الدین و معروف به قناوی یا قنائی از نویسندگان است . او راست : الکافی فی علم العروض و القوافی . این کتاب یکبار در ضمن مجموعه ٔ مهمات المتون و بار دیگر باکتاب الارشاد الشافی علی متن الکافی م...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالمنعم دمنهوری . ملقب بشهاب الدین عالم متفنن مصری متولی مشیخت ازهر و استاد طب و حکمت و ریاضی . او راست : ایضاح المبهم مما فی السلم ، شرحی است بر سلم المرونق که ارجوزه ای است در منطق از اخضری . و حلیة اللب المصون بشرح ال...
-
ابن فرحون
لغتنامه دهخدا
ابن فرحون . [ اِ ن ُ ف َ ] (اِخ ) ابراهیم بن علی بن ابی القاسم بن محمدبن فرحون یعمری . فقیه و مورخ مالکی . اصل خاندان او از قریه ٔ اُیان از اعمال جیان اندلس است و مولد او بشهر مدینه بوده است . اساتید او گذشته از پدر و عم ، ابومحمد شرف الدین اسنوی و ج...
-
اسیر
لغتنامه دهخدا
اسیر. [ اَ ] (اِخ ) یوسف بن عبدالقادر حسینی صیادی شافعی (شیخ ). مولد وی صیدا بسال 1230 هَ . ق . است . او در کنف حمایت پدر خویش نشأت یافت و چون بسن هفده رسید، به دمشق رفت و مدتی در مدرسه ٔ مرادیه اقامت کرد و از علمای آن شهر علم آموخت . سپس بدیار مصر ...