کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمص
لغتنامه دهخدا
دمص . [ دَ ] (ع مص ) شتاب کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || افکندن ماده سگ بچه ، و ماکیان تخم خود را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || زاییدن و بیرون آوردن درندگان آنچه در شکم دارند. (از اقرب الموارد...
-
دمص
لغتنامه دهخدا
دمص . [ دَ م َ ] (ع اِمص ) باریکی دنباله ٔ ابرو وستبر بودن پیش آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || کمی موی سر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). کم رشد و کم موی شدن جایی از سر. (از اقرب الموارد).
-
دمص
لغتنامه دهخدا
دمص . [ دِ ] (ع اِ) رسته ٔ بنا و یا چینه ٔ دیوار، و هرچه بر طراز رسته ٔ بنا باشد دمص ، و رسته ٔ بنا را رهص گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
دمص
لغتنامه دهخدا
دمص . [ دُ ] (ع ص ) ج ِ ادمص و دمصاء. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ادمص و دمصاء شود.
-
واژههای همآوا
-
دمث
لغتنامه دهخدا
دمث . [ دَ ] (ع ص ، اِ) جای نرم . ج ، دماث . (ناظم الاطباء). جای نرم ریگناک . (از اقرب الموارد).
-
دمث
لغتنامه دهخدا
دمث . [ دَ م َ ] (ع ص ، اِ) دَمِث . (اقرب الموارد). رجوع به دَمِث شود.
-
دمث
لغتنامه دهخدا
دمث . [ دَ م َ ] (ع مص ) نرم گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نرم شدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
دمث
لغتنامه دهخدا
دمث . [ دَ م ِ ] (ع ص ، اِ) جای نرم ریگناک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || هر جای نرم . ج ، دماث . (ناظم الاطباء).
-
دمس
لغتنامه دهخدا
دمس . [ دَ ] (ع اِ) کالبد مردم و جز آن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
دمس
لغتنامه دهخدا
دمس . [ دَ ] (ع اِ) لغتی است در دمص . (اقرب الموارد). رجوع به دمص شود.
-
دمس
لغتنامه دهخدا
دمس . [ دَ ] (ع مص ) سخت تاریک شدن . || پنهان کردن چیزی را در خاک . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پنهان کردن و بپوشانیدن چیز. در گور کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || دفن کردن در خاک زنده یا مرده را. || پوشاندن چیزی را....
-
دمس
لغتنامه دهخدا
دمس . [ دَ م َ ] (ع ص ) چیز پنهان کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از نشوءاللغه ص 22).
-
دمس
لغتنامه دهخدا
دمس . [ دُ ] (ع اِ) کارهای بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
دمس
لغتنامه دهخدا
دمس . [ دُ م ُ ] (ع اِ) ج ِ دموس . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). رجوع به دموس شود.