کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
دمساز
لغتنامه دهخدا
دمساز. [ دَ ] (نف مرکب ) دردآشنا. هم آهنگ . سازگار. سازوار. موافق . (یادداشت مؤلف ). موافق و هم آهنگ و همساز. (ناظم الاطباء). همنفس و همراز. (انجمن آرا)(آنندراج ). موافق به مدعا. (از برهان ) : گشاده بر ایشان بود راز من به هر نیک وبد بوده دمساز من . ...
-
جستوجو در متن
-
نادمساز
لغتنامه دهخدا
نادمساز. [ دَ ] (نف مرکب ) نامناسب . مخالف . ناموافق . (ناظم الاطباء). که دمساز و سازگار نیست . مقابل دمساز. رجوع به دمساز شود.
-
دمسان
لغتنامه دهخدا
دمسان . [ دَ ] (ص مرکب ) همراز و محرم و متفق . معتمد. (ناظم الاطباء). و رجوع به دمساز شود.
-
سبک یاب
لغتنامه دهخدا
سبک یاب . [ س َ ب ُ ] (نف مرکب ) زودفهم . تیزفهم . سریعالانتقال : کم آسا و دمساز و هنجارجوی سبک یاب و آسان رو و تیزپوی .اسدی .
-
هم پرواز
لغتنامه دهخدا
هم پرواز. [ هََ پ َرْ ] (ص مرکب ) دو پرنده که همراه پرواز کنند : گهی با دام و دد دمساز گشتی گهی با باز هم پرواز گشتی .نظامی .
-
دابژه
لغتنامه دهخدا
دابژه . [ ب ِ ژَ / ژِ ] (اِ) زغن : نشود بلهوسان عشق حقیقی دمسازکار شاهین نکند دابژه ٔ کم پروازمیرنظمی (از شعوری ج 1 ص 425).اما این کلمه تصحیف داپرزه است . رجوع به داپرزه شود.
-
یکه خوانی
لغتنامه دهخدا
یکه خوانی . [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) صفت یکه خوان . خواندن بی مدد دمکش : کدام شوخ در این پرده نغمه پرداز است که هرچه هست از او جسته همچو آواز است ز اقتدار به دمساز احتیاجش نیست به یکه خوانی خود در زمانه ممتاز است ...
-
جفت گردیدن
لغتنامه دهخدا
جفت گردیدن . [ ج ُ گ َ دَ ] (مص مرکب ) همسر گردیدن زن و مرد. زن و شوهر شدن یک زن ومرد. ازدواج . زناشوئی . || نزدیک شدن نر وماده . جفت شدن نرینه و مادینه با هم . مباشرت نر و ماده . || قرین و دمساز گردیدن : گفت پیغمبر هر آن کو سر نهفت زود گردد با مراد ...
-
رامش یافتن
لغتنامه دهخدا
رامش یافتن . [ م ِت َ ] (مص مرکب ) با طرب و شادی دمساز شدن . بهره مند شدن و برخوردار گردیدن و لذت بردن از طرب . بهره یافتن از طرب . حظ بردن از عیش و عشرت و شادی : بیاموز و بشنو ز هر دانشی بیابی ز هر دانشی رامشی .فردوسی .
-
شاه مراد خونساری
لغتنامه دهخدا
شاه مراد خونساری . [ م ُ دِ ] (اِخ ) معاصر شاه عباس اول بود و چون در هنر موسیقی دست داشت مورد توجه شاه قرار گرفت . این ابیات از اوست :دمساز بمن چرخ بدآموز نشداین سفله نواز کینه اندوز نشدیک صبح بکام خاطر ما ندمیدیکشب بمراد دل ما روز نشد.(تذکره ٔ نصرآب...
-
طبعنواز
لغتنامه دهخدا
طبعنواز. [ طَ ن َ ] (نف مرکب ) مهربان . دمساز. سازگار. دلخواه : گر نفسی طبعنواز آمدی عمر ببازی شده بازآمدی . نظامی .طبعنوازان و ظریفان شدندبا که نشینی که حریفان شدند. نظامی .چون سخن گفته شد به رفق و به رازسخن دلفریب طبعنواز. نظامی .چند از آن داستان ط...
-
تیزپوی
لغتنامه دهخدا
تیزپوی . (نف مرکب ) تیزتک . تیزتاز. سریعالسیر. تندرو : کم آسا و دمساز و هنجارجوی سبک یاب و آسان رو و تیزپوی . اسدی .نماینده بر گنبد تیزپوی دو پیکر تو گوئی چو زرینه گوی . اسدی .بسان کهی جانور تیزپوی چو کوهی خروشنده و رزمجوی . اسدی .رجوع به تیز و دیگر ...
-
جفت شدن
لغتنامه دهخدا
جفت شدن . [ ج ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جماع کردن حیوان نر و ماده . (نظام ). جماع . (غیاث ). مباشرت کردن . (آنندراج ). فراهم آمدن زن و مرد یا نر و ماده ٔ هر حیوان به منظور تمتع جنسی . همخوابگی . آرمیدن حیوان نرینه با مادینه . || زن و شوهر شدن . برگزیدن ز...
-
نوبتی گاه
لغتنامه دهخدا
نوبتی گاه . [ ن َ/ نُو ب َ ] (اِ مرکب ) نوبت گاه . نوبت گه : سوی نوبتی گاه خود بازگشت بلند اخترش باز دمساز گشت . نظامی .چه آگاهی که شبگردان این راه کجا دارند هر شب نوبتی گاه . نظامی (از آنندراج ).|| سرزمینی که در آن نوبتی خیمه به پا کرده باشند. (آنند...