کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دمامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
دمامة
لغتنامه دهخدا
دمامة. [ دَ م َ ] (ع اِ) زشت روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
دمامة
لغتنامه دهخدا
دمامة. [ دَ م َ ] (ع مص ) زشت روی و خردجسم و حقیر گردیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). زشت روی شدن . (المصادر زوزنی ) (ازتاج المصادر بیهقی ) (دهار). و رجوع به دمامه شود.
-
جستوجو در متن
-
ذمة
لغتنامه دهخدا
ذمة. [ ذِم ْ م َ ] (ع اِ) کفالت . ذِمامَت . دَمامَت . || عهد. پیمان . (ادیب نطنزی ). اِل . امان : به امان پناهید و زنهار طلبید و در ذمت عنایت و رعایت حاجب آلتونتاش گریخت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ طهران ص 342). || حرمت . (مهذب الاسماء). ملحة. || زینهار...